داستان راستان

مرتضی مطهری

جلد 1 -صفحه : 128/ 47
نمايش فراداده

45 در ميقات

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مالك بن انس، فقيه معروف مدينه (58)، سالى در سفر حج، همراه امام صادق عليه السلام بود. به ميقات رسيدند و هنگام پوشيدن لباس احرام و تلبيه گفتن يعنى ذكر معروف لَبَّيْكَ اَللّهُمَّ لَبَّيْكَ رسيد. ديگران طبق معمول اين ذكر را بر زبان آوردند و گفتند. مالك بن انس متوجه امام صادق شد، ديد حال امام منقلب است، همينكه مىخواهد اين ذكر را به زبان آورد، هيجانى به امام دست مىدهد و صدا در گلويش مىشكند و چنان كنترل اعصاب خويش را از دست مىدهد كه مىخواهد بى اختيار از مركب به زمين بيفتد. مالك جلو آمد و گفت: «يابن رسول اللّه! چاره اى نيست، هرطور هست اين ذكر را گفتن به معناى اين است كه خدايا! تو مرا به آنچه مىخوانى با كمال سرعت اجابت مىكنم و همواره آماده به خدمتم. با چه اطمينانى با خداى خود اين طور گستاخى كنم و خود را بنده آماده به خدمت معرفى كنم اگر در جوابم گفته شود: «لالَبَّيْكَ» آن وقت چكار كنم (59)».