زمزمه ها

محمدرضا شفیعی کدکنی

نسخه متنی -صفحه : 48/ 17
نمايش فراداده

گرمي افسانه

خلوت نشين خاطر ديوانه ي مني

افسونگري و گرمي افسانه ي مني

بوديم با تو همسفر عشق سالها

اي آشنا نگاه كه بيگانه مني

هر چند شمع بزم كساني ولي هنوز

آتش فروز خرمن پروانه مني

چون موج سر به صخره ي غم كوفتم ز درد

دور از تو اي كه گوهر يك دانه مني

خالي مباد ساغر نازت كه جاودان

شورافكني و ساقي ميخانه مني

آنجا كه سرگذشت غم شاعران بود

نازم تو را كه گرمي افسانه مني