منطق الطیر
محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری
نسخه متنی -صفحه : 333/ 297
نمايش فراداده
حكايت مفلسى كه عاشق پسر پادشاه شد و بدين گناه او را محكوم به مرگ كردند
-
هرچ گاهى بردم و گه باختم
محو گشتم، گم شدم، هيچم نماند
قطره بودم، گم شدم در بحر راز
گرچه گم گشتن نه كار هر كسيست كيست در عالم ز ماهى تا به ماه
كيست در عالم ز ماهى تا به ماه
-
جمله در آب سياه انداختم
سايه ماندم ذره ى پيچم نماند
مي نيابم اين زمان آن قطره باز
در فنا گم گشتم و چون من بسيست كو نخواهد گشت گم اين جايگاه
كو نخواهد گشت گم اين جايگاه