فرهاد و شیرین

وحشی بافقی

نسخه متنی -صفحه : 146/ 33
نمايش فراداده

حكايت

  • دلش پر شكوه، جانش پرشكايت درون پرجوش و دل با سينه در جنگ مزاج شاه نازك بود بسيار بود نازك دو طبع اندر زمانه يكى طبع شهان و شهرياران ز طبع زود رنج پادشاهان ز خوى دير صلح فتنه سازان كسى زين هر دو گر خود بهره مند است كسى زين هر دو گر خود بهره مند است
  • ولى خود دير پروا در حكايت سوى بازار شكر كرد آهنگ ندارد طبع نازك تاب آزار كه جويند از پى رنجش بهانه يكى از گلرخان و گلعذاران مپرس از من ، بپرس از دادخواهان بپرس از من ، مپرس از بى نيازان كه داند خشم و ناز او كه چند است كه داند خشم و ناز او كه چند است