جلوه های بلاغت در نهج البلاغه

محمد خاقانی

نسخه متنی -صفحه : 225/ 140
نمايش فراداده

علم بديع

تعريف

علم بديع علمى است كه به وسيله ى آن وجوه محسنات كلام بعد از رعايت مطابقت با مقتضاى حال و رعايت وضوح دلالت، يعنى خالى بودن كلام از تعقيد معنوى دانسته مى شود. پس اگر كلام خالى از بلاغت باشد آن وجوه از درجه ى اعتبار ساقط و از زيور حسن عاطل است.

"بديع مجموعه ى شگردهايى است كه كلام عادى را كم و بيش تبديل به كلام ادبى مى كند و يا كلام ادبى را به سطح والاترى از ادبى بودن يا سبك ادبى داشتن تعالى مى بخشد". [ نگاهى تازه به بديع ص 11. ]

اين وجوه بر دو قسم است: معنوى و لفظى كه اولى باعث آرايش معنا و دومى مربوط به تحسين لفظ است و تميز هر يك از ديگرى به ذوق برمى گردد. البته محسنات معنوى نيز خالى از تحسين لفظ نيست، همچنين چون مقصود اصلى، معانى مى باشد و الفاظ، توابع و قوالب آنها است، تقديم صنايع معنوى بر محسنات لفظى بجاست. [ منهاج البراعه ج 1 ص 111. ]

سخنان گهربار مولاى متقيان علاوه بر آنكه پهندشتى سرشار از چشمه هاى جوشان فصاحت و بلاغت است، عرضه نمايش بديع ترين و جذاب ترين غنچه هاى بوستان بديع است. اميد آنكه اين مختصر بتواند قسمتى از آن همه زيبايى شگفت انگيز را به تماشا بگذارد.

محسنات معنوى

بديع معنوى بحث در شگردهايى است كه موسيقى معنوى كلام را افزون مى كنند و آن، بر اثر ايجاد تناسبات و روابط معنايى خاصى بين كلمات است و به طور كلى از وجوه تناسب معنايى بين دو يا چند كلمه برجسته مى شود. [ نگاهى تازه به بديع- ص 14. ]

توريه

آن را ايهام، توجيه، تخيير و تخييل نيز ناميده اند. توريه مناسب ترين نام براى آن است چون علاوه بر آنكه با مسماى آن انطباق بيشترى دارد مصدر رويت الخبر توريه نيز به معنى سترته و اظهرت غيره مى باشد. توريه آن است كه لفظى داراى دو معنى باشد: قريب و بعيد، متكلم معنى بعيد را اراده نمايد و از روى اعتبار بر قرينه ى خفيه آن را به وسيله ى معنى قريب بپوشاند به گونه اى كه شنونده در وهله ى اول گمان ببرد كه منظور گوينده معنى قريب است. [ مطول تفتازانى ص 336. ] به همين دليل بعضى از علماى بلاغت آن را 'ايهام' ناميده اند.

زمخشرى مى گويد: در علم بيان، بابى ظريف تر، لطيف تر و مفيدتر از اين باب نمى يابيم و اين بابى است كه بيشترين كمك را در تاويل متشابهات كلام خداى تعالى و كلام پيامبران ارائه مى دهد.

توريه بر سه قسم است: مجرده و مرشحه و مبينه.

توريه مجرده

آن است كه از ملايمات معناى قريب، چيزى را ذكر نكنند مانند آيه شريفه الرحمن على العرش استوى [ سوره ى طه، آيه ى 5. ] كه در آن، معنى قريب استوى، استقرار است و معنى بعيد آن استيلا مى باشد كه ملايمى براى هيچ كدام از آن دو يافت نمى شود. هر چند كه ممكن است كسى عرش را ملايم معنى قريب آن بداند. در اين كلام از اميرالمومنين كه خطاب به "اشعث بن قيس" فرموده:عليك لعنه الله و لعنه اللاعنين، حائك بن حائك. منافق ابن كافر. [ نهج البلاغه، خطبه 19. ]

لعنت خدا و لعنت كنندگان بر تو باد! اى متكبر متكبرزاده! منافق كافرزاده!

معنى قريب حائك، بافنده برد و پارچه هاى ديگر است، اما معنى بعيد آن كه پوشيده مى باشد، حائك الكذب يا دروغ بافنده است كه در كلام، ملايمى براى آن دو وجود ندارد.