جلوه های بلاغت در نهج البلاغه

محمد خاقانی

نسخه متنی -صفحه : 225/ 146
نمايش فراداده

طباق بين دو معناى حقيقى

بين دو اسم

ثم جمع سبحانه من حزن الارض و سهلها و سبخها و عذبها تربه سنها بالماء. [ نهج البلاغه، خطبه 1. ]

پس خداى پاك باعظمت از زمين گونه گون طبيعت خاكى فراهم كرد از زمين نرم و ناهموار و از شيرين آن و از نمكزار بر آن خاك آب ريخت تا پاك شد.

در صفات متقين:و صار من مفاتيح ابواب الهدى و مغاليق ابواب الردى. [ نهج البلاغه، خطبه 86. ]

كليد درهاى هدايت گرديد و قفل درهاى هلاكت.

در اين جمله بين "مغاليق" و "مفاتيح" و "ردى" و "هدى" طباق برقرار است. [ شرح ابن ميثم ج 2 ص 293. ]

رب بعيد اقرب من قريب و قريب ابعد من بعيد. [ نهج البلاغه، نامه 31. ]

بسا دور كه از نزديك، نزديكتر است و بسا نزديك از دور، دورتر.

شاعر مضمون فوق را چنين سروده است:

  • لعمرك ما يضر العبد يوما اذا دنت القلوب من القلوب.

  • اذا دنت القلوب من القلوب. اذا دنت القلوب من القلوب.

[ شرح ابن ابى الحديد ج 16 ص 118. ]