مهم ترين نظريات او در تعليم و تربيت، در كتاب اميل است كه بعضى از محققان معاصر، مثل «ژان شاتو»، اين نظريات را استخراج و به صورت زير خلاصه نموده اند:
1 . طبيعت نيك است، چون منشأ الهى دارد؛
2 . جامعه بد و فاسد است؛
3 . آزادى عبارت است از: اطاعت كامل از قانون مدينه فاضله.
به نظر روسو، تربيتْ هنرى است كه به صورت راهنمايى طبيعت كودك، با رعايت قوانين طبيعى رشد و با همكارى خود او، براى زندگى كردن تحقق مى پذيرد. منظور او از زندگى، زندگى كردن در «جامعه» است.
او تربيت را «سازگار كردن انسان با محيط خود» تعريف كرد و تئورى داروين را عيناً در امور اجتماعى و تعليم و تربيت به كار گرفت. به نظر او با ارزش ترين تعليم و تربيت، بر محور علوم فيزيكى و زيستى و اجتماعى قرار دارد. ويل دورانت در كتاب لذات فلسفه او را به باد انتقاد گرفته، مى گويد:
ما ملتى هستيم كه صدها هزار مدرسه داريم، اما به سختى مى توانيم عده انگشت شمارى از مردان تربيت يافته پيدا كنيم... ضرر متوجه مدارس و دانشگاه هاى ما، بيشتر به دليل آراى تربيتى اسپنسر است... نتيجه چنين تفكرى پر شدن مدارس ما از علوم نظرى و مكانيكى و خالى ماندن از ادبيات و تاريخ و فلسفه و هنر است... براى دنيا، بهتر آن بود كه اسپنسر كتابى درباره تربيت نمى نوشت.