از توصيه هاى اميرالمؤمنين (ع) به مالك اشتر - به هنگام اعزام او به مصر - رعايت حق اين قشر است:
زنهار! از خدا بترس، نسبت به درماندگان و بيچارگانى كه به رنج و مشقت دچارند، در اين طبقه، هم خواهنده است (كه ذلت و بيچارگى خود را اظهار مى كند) و هم محتاج است (كه به دليل عزت نفس چيزى اظهار نمى كند)، براى رضاى خدا آنچه را كه خدا از حق خود درباره ايشان به تو امر فرموده به جا آور و قسمتى از بيت المال را براى آنها مقرر نما.بنابراين، عدل پرورى، ظلم ستيزى، نوعدوستى و ترحم به زيردست - كه از اصول اخلاقى نيز به شمار مى روند - در زمره مبانى حقوقى است، به حدى كه در تفكرات حقوقى بشرى هم از منابع مهم محسوب شده است:
هنوز هم اخلاق را بايد مهم ترين منبع حقوق به شمار آورد. قانونگذار بايد تاحد امكان به كارى فرمان دهد كه مردم نيز آن را نيكو مى شمارند... مذهب هم يكى از مهم ترين منابع حقوق است؛ حتى در كشورهايى كه حقوق را به كلى از مذهب جدا ساخته اند، اثر عقايد مذهبى را در تدوين و اجراى قانون انكار نمى كنند.بدين صورت، بشر هم با تفكرات و تجربيات خود، به اين حقيقت پى برده است كه بين حقوق، اخلاق، مذهب، سياست و... نمى توان تفكيك جدى قايل شد و آنها را بيگانه از هم انگاشت و مرزبندى دقيق نمود. نمونه اى از حقوق سياسى طرح شده در نهج البلاغه را از نظر مى گذرانيم: