تجلی و ظهور در عرفان نظری

سعید رحیمیان

نسخه متنی -صفحه : 121/ 99
نمايش فراداده

5 - تقريرى ديگر

كه مفاد آن چنين است: واضح است كه حقيقت اشيا به مظهريت آنها براى اسماى حسناى الهى است و همه اسماى حسناى حق، مظهر مى طلبند و از اسماى حسناى او از طرفى مميت و مفنى و معيد و قاهر مى باشند و از طرف ديگر، محيى و مبقى و مبدى و حافظ و اين اسما نيز هر يك همواره مظهر مى طلبند، از اين روفنا و بقاى عالم و خلق مجدد آن به آن و لحظه به لحظه جهان مقتضاى آن اسامى قسم اول و حاصل ضرورت طلب آنها براى اظهار (داشتن مظهر) مى باشد. توجه به نكته ذيل به تشريح لت خلق جديد و تجدد امثال مدد مى رساند، ديديم كه فيض اقدس، كمون و نهان نفس رحمانى و فيض مقدس ظهور آن مى باشد (ظرف تنفيس كرب) كه اين فيض مقدس در تنفيس اول كه به اصطلاح «دم » گفته مى شود سير نزولى داشته و موجب انبساط مى شود و بر اثر اين انبساط، اعيان وماهيات ظاهر مى شوند و همين فيض در تنفيس دوم (بازدم) كه شروع قوس صعود با آن ست به ذات برگشته و بازگشت آن فيض موجودات در همين قوس صعود و فناى آنها حاصل مى شود. تفاوت اين دو جريان در عالم آفرينش(تنفيس به نحو دم و بازدم) يكى از مصححات خلق جديد و تجدد امثال مى باشد;يعنى هر لحظه، فيض و وجود در قوس نزول ارسال مى شود (به جهت اسم هوالباعث) و با طى قوس صعود به مخزن الهى بر گردانده مى شود (به جهت اسم هو الوارث).


  • صورت از بى صورتى آمد برون پس ترا هر لحظه مرگ و رجعتى است مصطفى فرمود دنيا ساعتى است

  • باز شد كانا اليه راجعون مصطفى فرمود دنيا ساعتى است مصطفى فرمود دنيا ساعتى است

«مولانا»

از چند تقرير كه ذكر شد، محدوده استدلالى بعضى (نظير تقرير شبسترى) درناحيه عالم ماده و جسمانيات و برخى ديگر، نظير برهان ابن عربى و قونوى هر دوعالم ماديات و مجردات را در بر مى گرفتند.