به تصحيح عزيزالله جوينى. چنانكه مصحح محترم در مقدمه ى خود يادآور شده است ، تاريخ كتابت اين ترجمه سال 973 هجرى است و ترجمه اى است تحت اللفظى كه گاهى در بعضى جاها از حدود آن خارج شده و براى رفع ابهام، شرح بيشتر داده شده است. [ نهج البلاغه، ترجمه ى فارسى حدود قرن پنجم و ششم، ج 1، مقدمه، ص دو. ]
"و من كلام له عليه السلام لابنه محمد بن الحنفيه لما اعطاه الرايه يوم الجمل"
'تزول الجبال و لا تزل! عض على ناجذك. اعر الله جمجمتك تد فى الارض قدمك. ارم ببصرك اقصى القوم و غض بصرك و اعلم ان النصر من عندالله سبحانه.' [ نهج البلاغه، كلام 11. ]
"و از كلام آن حضرت عليه السلام است كه به پسر خود محمد بن حنفيه گفته آنگاه كه بداد او را رايت روز جمل"
بدان كه زايل شود كوهها و زايل نشوى تو، به دندان گير بر دندان خرد. عاريت ده خدا را كاسه ى سر خود را. ثابت دار در زمين قدم خود را. بينداز چشم خود را "بر" دورترين قوم، فروگير چشم خود را و بدان بدرستى كه يارى از نزد خداست تعالى و تقدس. [ نهج البلاغه، ترجمه ى فارسى حدود قرن پنجم و ششم، ج 1 ص 33. ]