حق و باطل

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 76/ 30
نمايش فراداده

بستگي دارد بطرز تلقي مسلمين از اسلام كه چه جور اسلام را مي گيرند و چه جور تلقي مي كنند ، آن را از سر مي گيرند ، از پا مي گيرند ، از ته مي گيرند ، آن را تجزيه مي كنند ، قسمتي از آن را مي گيرند و قسمتي را نمي گيرند ، قشرش را مي گيرند و لبش را نمي گيرند ، يا مي خواهند لبش را بگيرند و قشرش را رها كنند ، بالاخره به صورتي درمي آيد كه : لا يموت فيها و لا يحيي ( 1 ) . نه مرده است و نه زنده نه مي شود گفت هست و نه مي شود گفت نيست اين ، نكته اساسي است ، والا تنها ما بنشينيم از تمدن و فرهنگ اروپائي انتقاد بكنيم ، از فرهنگ اسلامي هم تمجيد بكنيم و بعد هم بنشينيم و خيال بكنيم كه فرهنگ اسلامي و روح اسلام همان است كه ما امروز داريم ، پس مردم دنيا بيايند از ما پيروي كنند ، كاري از پيش نمي رود خوب اگر مردم دنيا بيايند از ما پيروي كنند ، مثل ما مي شوند يعني به صورت نيمه مرده اي در مي آيند حالا خود قرآن را ببينيد : اساسا همه اين تعبيرات : حيات اسلامي ، حيات تفكر اسلامي ، همه اينها ، اساسي استكه طرحش را خود قرآن ريخته است و تعبيرها از خود قرآن است مي گويد : يا ايهاالذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم ( 2 ) . اي مردم ! نداي اين پيغمبر را بپذيريد ، اين پيغمبري كه شما را دعوت مي كند به آن حقيقتي كه شما را زنده مي كند اين پيغمبر براي شما يك اسرافيل است ، يك محيي است ، تعليمات او زندگي بخش است ، حياتبخش است .

1 - سوره طه ، آيه 74 - سوره اعلي ، آيه 13 .

2 - سوره انفال ، آيه 24.