درباره خلافت بحث مي كند كه چطور شد خلافت را بعد از عثمان پذيرفتم در صورتي كه در چنين شرايطي بعد از اينكه چنين وضعي براي خلافت پيش آمده بود ، يك موي بدنم راضي نبود كه چنين مسئوليتي را بپذيرم ،و لهذا وقتي به او براي قبول خلافت مراجعه كردند ، فرمود : ادعوني و التمسوا غيري ، فانا مستقبلون أمرا له وجوه و ألوان ( 1 ) . مرا رها كنيد همانجور كه اول رها كرديد برويد به كس ديگري پيشنهاد كنيد ،شما نمي دانيد كه ما روبروي چه حوادثي هستيم ، چه حوادث رنگارنگي در آينده هست . همه را علي عليه السلام پيش بيني مي كرد و لهذا طبعا راضي نبود كه چنين مسئوليتي را بپذيرد ، ولي فرمود اين وظيفه است و بايد بپذيرد چه وظيفه اي ؟ يكي اين بود : خدا از دانايان امت اسلام پيمان گرفته است ، خدا براي علماي اسلام وظيفه قرار داده است چه وظيفه اي ؟ ! يك وظيفه عالم اسلامي اين است كه وقتي با جامعه اي روبرو مي شودكه در آن يك عده پر مي خورند و آن قدر مي خورند كه از پرخوري ثقل مي كنند و ديگري آن قدر گيرش نمي آيد كه شكمش را سير كند ، در چنين شرايطي بر او واجب است كه قيام كند و اين شكاف را پر نمايد ،اين اختلاف را از بين ببرد . ولي تنها همين است ؟ نه علاوه بر اين ، همدردي لازم است يعني غير از هم سطحي يا نزديك بودن سطحها ، همدردي لازم است گاهي از اوقات هر كار هم بكنيم كه هم سطحي را به وجود بياوريم امكان ندارد ، ولي از ما اين قدر ساخته است كه با بيچارگان همدردي كنيم .
1 - نهج البلاغه فيض الاسلام خطبه 91 صفحه 271.