حق و باطل نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آن دو تصور ديگري كه براي زهد عرض كردم در تصور مرده است ، يعني دو تصوري است كه نشان دهنده هيچ نمونه اي از حيات در بشر نيست ، منشأش دو فكر غلط است آدم خيال مي كند كه حساب دنيا از حساب آخرت و حساب آخرت از حساب دنيا جداست ،و نمي داند كه عبادتش همان طور كه براي آخرت او مؤثر است براي دنياي او هم مؤثر است و به طور كلي زندگي دنيايش همين طور كه براي دنيايش مؤثر است ، براي آخرتش مؤثر است يك فكر غلط مي كند ، به دنبال آن قدم غلط برمي دارد ، به صورت يك موجود بي حس و مرده درمي آيد و نتيجه اين مي شود كه دنيا و كار دنيا و زندگي دنيا را رها مي كند ، مي رود در يك غار يا صومعه مي نشيند و گوشه عزلت اختيار مي كند به خيال اينكه از اين راه به آخرت برسد ، در نتيجه هم از دنيا محروم مي شود و هم از آخرت ، و خودش هم يك موجود بي خاصيت و بي اثر مي گردد اين ، تصور مرده اي از زهد است با آن تصور ديگر كه خيال كنيم خداوند بخيل است از اينكه لذت دنيا را به همان كسي بدهدكه لذت آخرت را مي دهد و لذت آخرت را به همان كسي بدهد كه لذت دنيا را مي دهد يعني خيال كنيم كه امكان ندارد انسان هم در دنيا يك زندگي مرفه داشته باشد و هم در آخرت سعادتمند باشد و در نتيجه لذتهاي دنيا را بر خودمان تحريم كنيمتا در آخرت به ما لذت بدهند اين يك تصور مرده است و كسي كه چنين تصوري دارد به صورت يك موجود مرده درمي آيد . اما آن كسي كه رضاي خدا را در چيز ديگري تشخيص مي دهد ، رضاي خدا را در تراحم و تعاطف و خدمت به خلق تشخيص مي دهد ، رضاي خدا را در اين تشخيص مي دهد كه : و يؤثرون علي انفسهم و لو كان بهم خصاصة ( 1 ) . از خود مي كند و به ديگري مي دهد ، او به صورت يك موجود زنده درمي آيد و حيات عاليتري دارد ، چنين موجودي را بايد گفت انسان زنده و بلكه زنده ترين انسانها . گفتيم فلسفه ديگر زهد ،همدردي و هم سطحي است افراد بشر بايد در زندگي مادي تا حدودي كه ممكن است هم سطح يكديگر زندگي كنند اختلافات طبقاتي كه يكي " كشتي كشتي نعمت " داشته باشد و ديگري " دريا دريا محنت " ، درست نيست البته نمي گويم همه افراد بشر بايد در يك سطح زندگي كنند به طوري كه آنكه كار مي كند و آنكه كار نمي كند يك جور نعمت داشته باشند ، نه ، اين حرف درست نيست ، افراد بشر از نظر استعداد و ظرفيت و كار و ابتكار متفاوتند زندگي ميدان مسابقه استو هر كس كه بيشتر فعاليت كند قهرا بايد بهره بيشتر و بهتري داشته باشد ، اما آن تمركز ثروتهائي كه از راه ظلم و تعدي و نه از راه كار و ابتكار و لياقت به دست مي آيد ، و آن فقرهائي كه نه از ناحيه تنبلي بلكه به واسطه شرايط نامساعد به وجود آوردن ايجاد مي شود، نبايد وجود داشته باشد . علي عليه السلام فرمود : لولا حضور الحاضر ، و قيام الحجة بوجود الناصر ، و ما اخذ الله علي العلماء ان لا يقاروا علي كظه ظالم و لا سغب مظلوم ، لالقيت حبلها علي غاربها ، و لسقيت آخرها بكأس اولها ( 2 ) .