تفكر اسلامي درباره زهد و ترك دنيا - حق و باطل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق و باطل - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تفكر اسلامي درباره زهد و ترك دنيا

عرض كرديم از اين آيه كريمه در كمال صراحت استفاده مي شود كه تعليمات اسلامي بطور كلي در هر شأني از شؤن زندگي ، تعليماتي حياتبخش و زنده كننده است يعني تعليماتي است كه وقتي در جان انسان قرار بگيرد به انسان روح و حيات و بينش و جنبش مي دهد بنابراين تعليماتي كه اثر حيات بخشي ندارد و برعكس ، مردگي و سكون ايجاد مي كند و بشر را از جنبش و حركت باز مي دارد و او را جامد و افسرده مي كند ، نمي تواند با اين مقياسي كه اين آيه كريمه به دست مي دهد سازگار باشد و از اسلام نيست علاوه بر اينكه قرآن بالصراحه ادعا مي كند كه تعليمات اسلامي حيات بخش است ، تاريخ اسلام هم همين گواهي را مي دهد تاريخ اسلام تا چند قرن نشان دادكه اين تعليمات آنچنان كه قرآن كريم مي گويد ، حيات بخش است . امروز غالبا مي بينيم معاني و مفاهيمي كه ما از اسلام داريم خاصيت حيات بخشي و ايجاد زندگي ندارد ، پس ناچار بايد تجديد نظري در اين معاني و مفاهيم بكنيم ، شايد مفهوم و تصور ما درباره اين معاني و مفاهيم اشتباه باشد ، ما بايد تصور خودمان را تصحيح كنيم و اين است معني احياء تفكر اسلامي يعني ما بايد طرز تفكر و طرز بينش خودمان را درباره اسلام اصلاح كنيم آن عينكي كه ما چشم زده ايم و با آن اسلام را مي بينيم ،عينك نادرستي است ، پس عينك و زاويه ديد خودمان را اصلاح كنيم . در جلسه گذشته بعضي از مفاهيم و معاني اخلاقي اسلام از قبيل زهد و توكل را مطرح كردم و مقداري مخصوصا درباره زهد بحث كردم البته خودم متوجه بودم كه بحثم كامل نيست، يعني جميع جوانب مطلب را بحث نكرده ام بنابراين بحث زهد را عجالتا امشب در نظر دارم به صورت مستوفي تري ايراد كنم چون اين ، جزء مفاهيم و تصورات بسيار بسيار اساسي ما درباره اسلام است .

زهد و ترك دنيا

تصور درباره زهد همان تصور درباره دنياپرستي و ترك دنيا و اينجور معاني و مفاهيم است اگر چه اين كلمه به اين معنا در قرآن كريم نيامده است ولي اين قدر در سنت اسلامي ، در كلمات پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم و در كلمات اميرالمؤمنين عليه السلام و ساير أئمه آمده است كه نمي شودترديد كرد كه يك معني و مفهومي در اسلام مقدس شمرده شده است و مردم به سوي آن دعوت شده اند كه آن معني و مفهوم با لفظ زهد تعبير شده است . در ادبيات اسلامي يعني در نظم و نثر اسلامي خواه در مظهر عربي و خواه در مظهر فارسي آن مسئله زهد زياد مطرح شده است حالا بايد ببينيم تصور و به عبارت ديگر طرز تفكر ما درباره زهد از نظر اسلام با توجه به شواهد و دلائل و تعليماتي كه قرآن كريم در اين زمينه دارد ، چگونه بايد باشد . كلمه زهد در اصل معني لغوي يعني " بي ميلي " ، " بي رغبتي " اگر عرب كلمه زهد را در مورد بالخصوصي بكار ببردمعني آن اين است كه فلان شخص به فلان شي ء رغبتي ندارد زهد فيه ، يعني طبعا رغبت ندارد ولي قدر مسلم اين است كه زهدي كه در تعاليم اسلام و در تعليمات مسيحي و غير مسيحي در مورد دنيا استعمال مي كنند ، اصطلاح خاصي است .

آيا زهد يعني بي رغبتي طبيعي ؟

زاهد كسي نيست كه به حسب طبيعت به اشياء بي رغبت است ، مثل مريضي كه به غذا ميل ندارد يا آدمي كه از شيريني بدش مي آيد ، ميل به شيريني ندارد ، و يا مثل كسي كه از نظر جنسي ناتواني خاصي دارد ، ميل به زن ندارد يعني مقصود از زاهد ، كسي نيست كه طبيعتا به حكم غريزه به امور دنيوي بي ميلي دارد ، بلكه زهد به صورت يك مفهوم اخلاقي ذكر مي شود ، و زاهد يعني كسي كه به حسب طبيعت و غريزه ، به لذت مادي رغبت دارد ولي به خاطر هدفها و منظورهاي بالخصوصي عمل و رفتارش مانند عمل مردم بي رغبت است يعني از چيزي كه به آن ميل و رغبت دارد بخاطر هدفي صرف نظر مي كند به عبارت ديگر توجه روحي و فكري به چيزي و آن را هدف فعاليت قرار دادن يك مطلب است ، و رغبت طبيعي مطلب ديگري است زهد ، بي اعتنائي به امور مورد رغبت طبيعي است ، پس اين را به حسب عرف زهد مي گويند . زهد يعني انسان از امور مورد طبع خودش به خاطر هدفي دست برداردحالا بايد روي آن هدف بحث كرد و نظر اسلام را مشخص نمود اولا ببينيم آيا در اسلام چنين چيزي به صورت يك امر واجب يا مستحب هست ؟ يعني آيا اسلام به صورت وجوبي يا استحبابي توصيه كرده استكه انسان به خاطر هدفي احيانا از لذات مادي موافق طبيعت خودش در دنيا چشم بپوشد ؟ يا اساسا در اسلام چنين چيزي وجود ندارد و اصلا در اسلام توصيه به ترك لذت مادي براي يك هدف كه آن هدف هر چه مي خواهد باشد ،نشده است ؟ اگر قبول كرديم كه در اسلام چنين چيزي هست ، مرحله بعدش اين است كه اسلام زهد را به خاطر چه هدفهائي توصيه كرده است ؟ آن هدفهاي عالي كه اسلام به خاطر آن بي اعتنائي به مشتهيات را لازم و مقدمه و شرط دانسته ، چيست ؟ بطور كلي چه هدفهائي وجود دارد كه راه رسيدن به آن اهداف اين است كه انسان نسبت به لذتهاي دنيا حالت اعراض داشته باشد و اسلام هم آن هدفها را مي پسندد و مي پذيرد و توصيه مي كند ؟ بعضي خيال مي كنند كه فلسفه زهد اين است كه كار دين از كارهائي از قبيل تجارت و زراعت و صنعت جداست و هر كدام از آن به دنيائي جداگانه تعلق دارد كار دين عبادت است و كار دنيا كسب و تجارت و زراعت و صنعت و مديريت و امثال اينها و زهد يعني رو آوردن از كار دنيا به كار آخرت البته اين غلط است زيرا آن اموري كه به عنوان كار دنيا خوانده شده مورد توصيه اسلام است و زهد شامل آنها به هيچ وجه نمي شود دو نوع زهد است كه ما با مراجعه به نصوص قطعي اسلامي مي توانيم بفهميم كه اين دو نوع زهد در اسلام وجود ندارد ولي در غير اسلام اين دو نوع زهد وجود دارد . يكي از آنها به اين معناستكه كار دنيا و كار آخرت از يكديگر جداست يعني ما دو نوع كار داريم ، بعضي كارها مربوط به دنياست مانند كسب و تجارت و زراعت و صنعت و دنبال روزي و تحصيل مال رفتن هر چيزي كه مربوط به زندگي دنياست ، مال دنياست و تعلق دارد به اين دنيا و اساسا به دنياي ديگر تعلق و وابستگي ندارد در مقابل ، كارهاي ديگري است كه به زندگي دنيا بستگي ندارد و مربوط نيست ، يعني تأثير مثبت و مفيدي در زندگي دنيا ندارد اگر تأثير مضر نداشته باشد ، اسم آنها عبادت است ، عبادت يعني مثلا دعا خواندن ، روزه گرفتن ، رياضت كشيدن آن وقت زهد يعني رها كردن زندگي دنيا براي اينكه انسان فراغت پيدا كند براي كارهاي آخرت . كتاب المنجد ( 1 ) در لغت عربي و به سبك ديكسيونرهاي فرنگي است البته قبل از اين ، كتابي نزديك به همين سبك نوشته شده بود بنام اقرب الموارد كه المنجد بيشتر از آن اقتباس كرده استالمنجد زهد را بهمين مفهومي كه عرض كردم معني كرده است كه درست مفهوم مسيحي است در المنجد زهد اينگونه معني شده است : زهد : اي ترك الدنيا للتخلي للعبادش ، يعني كار دنيا را رها كرد براي اينكه براي عبادت فراغت پيدا كندروي اين حساب اساسا كار دنيا و آخرت از هم جداست و دو حساب دارد ، كارهائي مربوط و متعلق به زندگي دنياست اينها مال دنياست و ذره اي به درد آخرت انسان نمي خورد بلكه شايد صدمه هم بزند و كارهاي ديگري مال آخرت استكه اسم آنها عبادت است و آنها بدرد كار دنيا نمي خورد و احيانا صدمه هم مي زند . پس زهد يعني رها كردن كارهاي دنيا براي رسيدن به آن دسته از كارها كه اسمش را مي گذاريم كار آخرت آن وقت براي اينكه ما بتوانيم زاهد باشيم ، راهي بجز جدا كردن خود از اجتماع نداريم ، راهش عزلت و انزوا و رهبانيت و غارنشيني و ديرنشيني و صومعه نشيني است نتيجه اش همان رهبانيتي است كه مي دانيم در دنياي مسيحيت چقدر رايج بوده است . آيا اسلام چنين مفهوم و تصوري را براي زهد مي پذيرد ؟ نه ،

1 - المنجد كتاب لغت است به زبان عربي كه به وسيله يكي از پدران روحاني مسيحي لبنان كه از آباء يسوعي و عرب است ، نوشته شده است .

/ 76