زهد منفي - حق و باطل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق و باطل - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زهد منفي

در ميان ما كلمه زهد خيلي رايج است ولي ما اگر زاهد را آنطوري كه در اخبار و سنت معرفي كرده اند بخواهيم جستجو كنيم ، مي بينيم آن زاهد غير از زاهدي است كه ما امروز در جامعه مي شناسيم .
لقب زاهد را هم كه مي بينيد به خيلي از افراد مي دهند مي گويند فلان كس آدم بسيار زاهدي است وقتي كه مي رويم سراغ زهد اين آدم ( البته اينجور آدمها خوبي هائي هم دارند ) مي بينيم زهد اين آدم فقط جنبه منفي دارد و بس ، يعني آدمي استكه در زندگي به كم قناعت مي كند مي گوئيم هر كسي كه در زندگي به كم قناعت كند ، زاهد است ، ولي اينجور نيست .

زاهد به كم قناعت مي كند ولي هر كم قناعتي زاهد نيست

جزء شرايط زاهد يكي همين است كه در زندگي شخصي و فردي خودش طوري باشد كه به كم بتواند قناعت كند و اين فلسفه بسيار بسيار بزرگي دارد اما نه هر كس كه به كم قناعت كرد او زاهد است اين مطلب را مقداري برايتان توضيح مي دهم ،زهد مربوط به مال و ثروت دنيا و حتي مربوط به مقامات دنيوي است شما اگر بپرسيد كه در اسلام مال و ثروت دنيا خوب است يا بد ؟ جواب اين است كه مال و ثروت دنيا براي چه هدفي ؟ ثروت خودش قدرت است ، پست و مقام هم قدرت است ،اين قدرت را شما براي چه هدف و منظوري مي خواهيد ؟ يك وقت جنابعالي آدمي هستيد بنده و اسير شهوات خودتان ، مي خواهيد به وسيله اين مال و ثروت كه قدرت است ، هوسهاي فردي و شخصي خودتان را اشباع كنيد ، اگر شما بنده هواي نفس باشيد، هر چه را در راه هواي نفس مصرف كنيد ، خواه مال و ثروت باشد ، خواه جاه و مقام و خواه علم و يا عبادت و دين باشد ، هر چيزي كه در خدمت هوي و هوس قرار بگيرد ، بد مي شود . اما شما اگر اول خودتان را اصلاح كرديد ، اگر هوي پرست نبوديد و خودي را از خودتان دور كرديد ، اگر كسي بوديد كه در اجتماع هدف داشتيد ، هدف اجتماعي ، خدايي و الهي داشتيد ، آن وقت مال و ثروت را كه قدرت است در طريق هدف مقدس خودتان بكار برديد ، اين عبادت است جاه و مقام را هم شما اگر براي هدفهاي معنوي خودتان بخواهيد ، عبادت است اين را كه من مي گويم از خودم نمي گويم ، تعبير امام صادق عليه السلام است . عده اي از همين زاهدهاي احمقي كه در همان زمان تازه پيدا شده بودند ، در مسئله زهد با امام مباحثه مي كردند ، حضرت به آنها فرمود اگر مطلب اينجوري است كه شما مي گوئيد پس يوسف پيغمبر كه قرآن او را پيغمبر مي داند و بنده صالح خداست ، چرا وقتي كه معلوم مي شود گنهكار نيست و تبرئه مي شودو از زندان بيرون مي آيد ، فورا به عزيز مصر مي گويد : اجعلني علي خزائن الارض اني حفيظ عليم ( 1 ) ، يعني يوسف بزرگترين پستها را مي خواهد ، مي گويد : تمام وزارت دارائي را هر چه هست در اختيار من بگذار چرا قرآن اين را از يوسف نقل كرده و بر او عيب نگرفته و يوسف را دنياپرست معرفي نكرده است ؟ چون يوسف دنياپرست نبود و از اول زندگي نشان داد كه خداپرست است نه دنياپرست يوسف آن پست و مقام و هر چه را كه مي خواست ، براي هدفهاي معنوي و الهي مي خواست ، و چون براي هدفهاي معنوي و الهي مي خواست ، اين ديگر دنيا نيست ، عين آخرت است .

1 - سوره يوسف ، آيه 55 .

/ 76