خرد نامه
الیاس بن یوسف نظامی گنجوی
نسخه متنی -صفحه : 207/ 193
نمايش فراداده
انجامش روزگار ارسطو
-
بپالود روغن ز روشن چراغ
به كف برنهاد آن نوازنده سيب
نفس را چو زين طارم نيل رنگ
بخنديد و گفت الرحيل اى گروه
ز يزدان پاك آمد اين جان پاك
بگفت اين و برزد يكى باد سرد چوبگذشت و بگذاشت آسيب را
چوبگذشت و بگذاشت آسيب را
-
بفرمود كارند سيبى ز باغ
به بوئى همى داد جان را شكيب
گذرگه درآمد به دهليز تنگ
كه صبح مرا سر برآمد ز كوه
سپردم دگر ره به يزدان پاك
برآورد گردون ازو نيز گرد به باران بينداخت آن سيب را
به باران بينداخت آن سيب را