خرد نامه
الیاس بن یوسف نظامی گنجوی
نسخه متنی -صفحه : 207/ 56
نمايش فراداده
انكار كردن هفتاد حكيم سخن هرمس را و هلاك شدن ايشان
-
مغنى بر آهنگ خود ساز گير
كه مارا سر پرده ى تنگ نيست
بهر مدتى فيلسوفان روم
بر آراستندى به فرهنگ و راى
كسى را كه حجت قوي تر شدى
در آن داورى هرمس تيز مغز
ز هر كس كه او حجتى بيش داشت
ز بس گفتن راز روحانيان
بهم جمع گشتند هفتاد تن
كه هرچ او بگويد بدو نگرويم
تغيير دهيمش به انكار خويش
چنان عهد بستند با يكدگر
ز درياى او آب ريزى كنند
به حق گفتنش درنيارند هوش
چو هرمس سخن گفتن آغاز كرد
به هر نكته اى حجتى باز بست
نديد آن سخن را برايشان پسند
دگر باره گنجينه نو گشاد
بيانى چنان روشن و دلپذير دگر ره نديد آن سخن را شكوه
دگر ره نديد آن سخن را شكوه
-
يكى پرده ز آهنگ خود بازگير
بجز پى فراخى در آهنگ نيست
فراهم شدندى ز هر مرز و بوم
سخن هاى دل پرور جان فزاى
به حجت بر آن سروران سرشدى
بحق گفت انديشه اى داشت نغز
سخنهاى او پرورش بيش داشت
بر او رشك بردند يونانيان
به انكار او ساختند انجمن
سخن گر چه زيبا بود نشنويم
به انكار نتوان سخن برد پيش
كه چون هرمس از كان برآرد گهر
برآن گنجدان خاك بيزى كنند
بگيرند از انكار گوينده گوش
در دانش ايزدى باز كرد
كه چون نور در ديده و دل نشست
جز انكار كردن به بانگ بلند
اساسى دگرگونه از نو نهاد
كه در دل نه در سنگ شد جايگير به انكار خود ديدشان هم گروه
به انكار خود ديدشان هم گروه