انتظار در اندیشه ها

امام خمینی، سید محمود طالقانی، سید محمدحسین طباطبایی، محمدتقی جعفری، محمدتقی شریعتی، مرتضی مطهری، محمدرضا حکیمی، محمود اسعدی

نسخه متنی -صفحه : 69/ 43
نمايش فراداده

خواهد آمد. پس اين فكر چهار پايه اساسى دارد:

1.اسارت، 2.غيبت، 3.انتظار، 4.نجات...

از انتظار و اعتقاد به اين كه نجات بخشى كه اكنون غائب است خواهد آمد و عدالت را مستقر خواهد كرد و بشريت را نجات خواهد داد و حقيقت و عدل و برابرى پيروز خواهد شد، به صورت منفيش دشمنان عدالت و عاملين فساد و تبهكارى و كسانى كه هيچ مسؤوليتى در زندگى‏شان نمى‏شناسند و هيچ حدى شرارت و فسادشان را محدود نمى‏كند استناد مى‏كنند، به اين معنا كه مردم را قانع و معتقد مى‏كنند كه نجات بشر و استقرار عدالت فقط و فقط موكول به ظهور نجات بخش خاص غيبى است، نه هيچ كس و كسان ديگر...

و چنين استدلال مى‏كند كه اگر من عدالت را استقرار نمى‏دهم و اگر قدرتى يا حكومتى ظلم و فساد مى‏كند جبرى و طبيعى است، غير عادى نيست و چون طبيعى است بايد پذيرفت كه پذيرفتنى است و چون ناگزير و حتمى است، در برابرش مخالفت و مقاومت ممكن نيست و هر كوشش و فداكارى در راه عدالت و اصلاح عموم بيهوده است، پوچ است... مى‏بينيم كه غيبت، با اين گونه توجيه از «انتظار منفى» بهترين وسيله است براى كسانى كه جنايت و ظلم و فساد و ستم مى‏كنند و دين و مذهب را آلت منافع گروهى و مادى و سياسى و معنوى خودشان كرده‏اند تا به نيابت امام از پيروان او كار بگيرند و بر گرده انديشه و اقتصاد و زندگى و كوشش و

فعاليت آنها سوار شوند...