اندیشه سیاسی مسکویه

محسن مهاجرنیا

نسخه متنی -صفحه : 169/ 6
نمايش فراداده

منادمت دربار، خازن كتابخانه سلطان عضدالدوله باشد و با مرگ سلطان، با تجربه سى سال كار سياسى در پنجاه سالگى از سياست كناره‏گيرى كند و بيش از نيمى از عمر خود را در تهذيب نفس و چاره‏جويى در حل بحران عصر خويش بگذراند. مهم‏ترين اثر علمى او در اين دوران كتاب ارزشمند «تهذيب الاخلاق» است. او توانست حكمت عملى را در اين قسمت به خوبى بازسازى و معمارى كند. به‏نظر نگارنده، آن‏چه به اين اثر ارج و اهميت داده است پردازش فلسفه اخلاق و به ويژه طراحى استادانه «اخلاق مدني» است. سؤال‏هايى كه در آغاز اين نوشتار فراروى نگارنده قرار گرفت بدين قرار است:

ـ اوضاع سياسى ـ فرهنگى قرن‏هاى چهارم و پنجم چه تأثيرى در انديشه و شخصيت سياسى مسكويه داشت؟

ـ چرا مسكويه در اواخر عمر به مباحث سعادت‏شناسى و تهذيب اخلاق روى آورد؟

ـ سياست، دولت و حكومت در انديشه و اخلاق مدنى مسكويه چه جايگاهى دارد؟

صاحب اين قلم در گام نخست، بر آن بود كه براى پاسخ‏گويى به اين سؤال‏ها توصيف جامعى از كليّت نظام فلسفه سياسى او به عمل آورد و ساختار انديشه منظومه‏اى او را به همراه اصول و بنيادهاى فلسفىاش ارائه كند، اما تنگناها مجالى نداد و در اين تك‏نگارى به كم‏تر از آن راضى شد. اميد كه تفصيل آن در آينده مطرح شود.

نگارنده در بررسى همه مؤلفه‏هاى منظومه فكرى مسكويه بر اين فرضيه متمركز شده كه وى سبب همه فسادها و بحران‏ها و معضلات جامعه اسلامى را در دورى از اصول و ارزش‏ها و اخلاقيات يافته و راه حل را در روى آوردن به تهذيب نفس و ترويج «اخلاق مدني» تشخيص داده است و براى ترسيم راه‏كارهاى عملى، نظامنامه خويش را در قالب «ترتيب السعادات»، «فوز الاصغر»،