اجتماعات كامل در حد مدينه و مملكت (كشور) امكانپذير است، زيرا در آنجا تعاملات، انتظامات وارتباطات در سايه زعامت «امام» و سياست «ملك» به سامان مىرسد؛ از اينرو، انسانها به ضرورت به «سياست» و «حكومت» گرايش دارند.
بعد از بيان ماهيت، انواع و منشأ حيات اجتماعى بشر، ديدگاههاى مسكويه را در مورد مفهوم سياست و جايگاه آن آورديم كه وى «سياست را تدبير فرد يا جامعه بهمنظور تأمين مصالح و سامان دادن به حيات دنيوى و اخروى مىداند». معلم ثالث از فيلسوفانى است كه منظومه فكرى دارد و از زواياى مختلف به هستى، انسان و غايات مىنگرد و در مجموعه آثارش علاوه بر علوم دقيقه، به طب، نجوم، كيميا و... پرداخته شده و درخصوص علوم انسانى آثار او به پنج موضوع مهم شريعت، فلسفه، سياست، اخلاق و تاريخ تقسيم مىشوند؛ بنابراين، در اين فصل كوشيديم تا جايگاه سياست را ابتدا در كل اين منظومه روشن نماييم و سپس رابطه آن را با يكايك اجزا و عناصر تشكيلدهنده آن بررسى و تبيين كنيم.