بس كه ببستند بر او برگ و ساز گر تو ببيني نشناسيش باز دوستان و اصحابي ، دشمناني ، فرزنداني ، جمله هايي ، كارهايي ، سخناني به امام نسبت داده شده كه اگر امام بشنود هيچ تشخيص نمي دهد كه درباره او صحبت مي كنند ، با آنكه حادثه عاشورا برخلاف توهم بعضي ، از نظر تاريخي بسيار روشن و خالي از ابهام است ،كمتر حادثه تاريخي مثل اين حادثه اسناد صحيح و درست دارد به علت اهميت اين حادثه ، و مخصوصا اهل بيت جزئيات اين حادثه را فاش كردند ( 1 ) .
گفتيم كه عامل تحريف به طور كلي دو قسم است : عامل عداوت و غرض ، و ديگر عامل اسطوره سازي . اينجا بايد عامل سومي هم اضافه كنيم ، دوستي و تمايل . مثال عامل غرض ، جعلها و تحريفهاي مسيحيان درباره رسول اكرم و جعل و تحريفهاي امويين درباره حضرت امير است ،و مثال عامل دوستي ، همه اكاذيبي است كه افراد و اقوام براي نياكان خود جعل مي كنند .
در مورد امام او را اخلالگر و تفرقه انداز خواندند كه قبلا گذشت . اما " اسطوره سازي " خود يك حس اصيل است در بشر كه قبلا اشاره كرديم . افسانه مجروح شدن پر جبرئيل در جنگ خيبر و همچنين افسانه دو نيم كامل شدن " مرحب " و نفهميدن خودش . ايضا افسانه پرتاب كردن ابي الفضل هشتاد نفر را در
1- مطلب مهم اينست كه تمام اين تحريفها در جهت پائين آوردن است و امام را در سطح يك آدم پست كم فكر ، العياذ بالله كم شعور پائين مي آورد ، مثل آب خواستن وسط سخنراني پدر در سن سي و چند سالگي ، يا عروسي قاسم .