بخشی از زیبایی های نهج البلاغه

جورج جرداق؛ مترجم: محمدرضا انصاری محلاتی

نسخه متنی -صفحه : 309/ 132
نمايش فراداده

در اثر توجه حكمرانان به جمع آورى مال، پريشان مى‏شوند بايد فكر تو در آبادانى زمين، از فكر گرفتن ماليات بيشتر باشد.

هيچ شهرى از شهر ديگر براى تو سزاوارتر نيست، بهترين شهرها شهرى است كه ترا بدوش گيرد.

تنگدستى در وطن غربت است.

اگر فقر براى من بصورت انسانى مجسم شود او را خواهم كشت.

روز رستاخيز آدمى را از مالش سؤال مى‏كنند كه از كجا بدست آورده است.

چگونه آشاميدنى و غذا را بر خود گوارا مى‏دارى در حالى كه مى‏دانى حرام مى‏خورى و حرام مى‏آشامى زشت‏ترين ستمها ستم بر ناتوان است. ستم به شمشير مى‏كشاند.

نوميد گرديد آن كس كه ستمى بدوش گرفت.

روز ستمديده بر ستمگر سخت‏تر از روز ستمگر بر ستمديده است.

ستمگر و كمك‏دهنده‏ى او و كسى كه به ستم راضى است هر سه با يكديگر شريكند.

هرگز حق برادرات را بخاطر اعتماد به آنچه ميان تو و او مى‏باشد ضايع مكن، زيرا كسى كه حقش را تباه گردانى برادر تو نيست.

اگر در نويسندگان تو نقصى باشد و تو از آن غافل باشى آن را به گردن تو مى‏گذارند.