بخشی از زیبایی های نهج البلاغه

جورج جرداق؛ مترجم: محمدرضا انصاری محلاتی

نسخه متنی -صفحه : 309/ 134
نمايش فراداده

بندگانش را برده مى‏كنند.

دانشمندان، فرمانرواى پادشاهانند و ستم پايان زمامدارى آنان است. دانش دينى است كه بسبب آن پاداش داده مى‏شود.

پست‏ترين مردم كسى است كه نزد زمامدار ستمگر از انسان ناتوان بدگوئى كند.

اين ساعتى است- از شب- كه هر بنده‏اى در آن دعا كند دعايش مستجاب مى‏شود مگر آنكه باجگير يا جاسوس يا شرطى باشد.

سه كس مال را برترى مى‏دهند: بازرگان دريا و همنشين سلطان و كسى كه در قضاوت رشوه مى‏گيرد.

اگر گرگ چوپان باشد چه كسى گوسفندان را نگاهدارى ميكند خدا لعنت كند كسانى را كه به معروف امر مى‏كنند و خودشان آن را انجام نمى‏دهند، و كسانى را كه از منكر جلوگيرى مى‏كنند و خود مرتكب آن مى‏شوند.

بدانيد شما در زمانى هستيد كه گوينده‏ى حق در آن كم است و زبان از راستگوئى كند و پيرو حقيقت خوار است.

ذليل، نزد من عزيز است تا آنكه حق او را بستانم، و نيرومند، نزد من ناتوان است تا آنكه حق را از او بگيرم.

روزگارى براى مردم خواهد آمد كه در آن مقرب نيست مگر سخن‏چين، و زيرك خوانده نمى‏شود مگر تبهكار، و ناتوان شمرده نمى‏شود مگر شخص با انصاف