شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 385
نمايش فراداده

به خلاف صفات ذات اِلهي كه همواره با ذات او بوده، هست و خواهد بود؛ يعني اين‏گونه نيست كه خداوند گاهي حي، عالم و قادر باشد و گاهي اين‏گونه نباشد، زيرا صفات ذاتي خدا از ذات اقدس او جدا نيست.

دوم

يكي از مراتب توحيد خداي سبحان، توحيد افعالي است؛ بدين‏معنا كه تنها مؤثر حقيقي در نظام آفرينشْ خداوند است و نه ديگران. توحيد افعالي خداي سبحان هرگز استثناپذير نيست و هر كس هر آنچه از صفات كمالي دارد، مظهر كمالي از كمالات خداي سبحان است. با اين تحليل، تأثير اولياي اِلهي تجلي مؤثريت خداوند خواهد بود و نبايد معتقدان به مقامات بزرگ معنوي اوليا و انبيا(عليهم‌السلام) را به غلو و شرك متهم كرد، بلكه پذيرش آنچه در آيات، ادعيه و روايات در شأن و مقام ائمه(عليهم‌السلام) وارد شده، بسي آسان است.

سوم

مراد از مظهريت حلول و اتّحاد نيست، زيرا محال است كه خداوند متعال در چيزي حلول كند يا با چيزي اتّحاد يابد؛ بلكه مقصود آن است كه همه موجودات جهان به تمام هستي خود، آيت و نشانه خداوندند و هستي و همه كمالات خود را از او دريافت مي‏كنند و در حدوث و بقا محتاج خدا هستند.

چهارم

صفات فعلي «ربوبيت»، «عبوديت» و «الوهيت»، از محدوده مظهريت خارج است. از اين‏رو، براي انبيا و اوليا(عليهم‌السلام) چنين سمت‏هايي ذكر نشده است، بلكه كمال آن‏ها در بندگي محض خداي سبحان است و در پرتو همين بندگي بود كه مظهر حق تعالي شدند.

دوم. انسان كامل

راه شناخت انسان كامل

انسان كامل آيينه تمام نماي اوصاف فعلي خداوند است. براي شناخت كنه انسان كامل، چاره‏اي جز انسان كامل شدن نيست. در اين حالت است كه معناي اسم اعظم مشهود، و واقعيت «كتاب مبين» مبيّن مي‏گردد و نيز حقيقت «اُمّ الكتاب» آشكار، و عِدل قرآن كريم بودنْ واضح مي‏شود و شرط حِصْن بودن توحيد احراز مي‏گردد و همه آنچه درباره «خليفة الله» شدن و متعلّم بي‏واسطه خدا قرار گرفتن و معلم فرشتگان شدن، به طور علم حضوري يافت مي‏شود، نه آن‏كه به علم حصولي فهميده شود.