ازاينرو، خداوند از خودش چنين ياد فرموده است:
(هو الاَوّل والاخِر والظاهر والباطن)[1]، و هرآنچه خارج از فاعل نامحدود فرض شود، فعل اوست، نه هدف او، زيرا آن فاعل نامتناهي، هم اوّل و مبدأ فاعلي بالذات هر چيز ديگر است، هم آخِر و مبدأ غايي بالذات آنها است.
هدفمند بودن نظام هستي كه قرآن تكويني است، و نيز هدفدار بودن قرآن حكيم كه جهان تدويني است، بر اساس دو اسم از اسماي حسناي خداوند است؛ اسم غني و اسم حكيم.
1. خداوند غني محض است. ازاينرو، هيچ كاري را براي رفع نقص خود نميكند، زيرا فقري ندارد تا با تحصيل هدفِ مفروض فقرِ موهوم را برطرف كند. همچنين خداوند هيچ فعلي را براي نفع رساندن به غير خود انجام نميدهد، به گونهاي كه سود رساندن به غير خود، فاقد كمالي از كمالهاي نامحدود است و با اين رسيدن به آن كمال مفقود ميرسد. اين فرض نيز باطل است، زيرا براي خدايي كه كمال محض و فعليّت نامتناهي است، چنين حالي فرض نميشود.
از اين رو، خداوند جهان علمي و عيني را و نيز قرآن تكويني و تدويني را نه براي سود بردن آفريد و نه براي جُود رساندن. هيچ كمالي از ناحيه فعل به فاعل بالذات (خدا) نميرسد، چون او عين كمال نامحدود است.
[1] ـ سوره حديد، آيه 3.