شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 544
نمايش فراداده

«ولم يُخْل الله سبحانَه خلقَه من نبيٍّ مرسَلٍ أو كتابٍ مُنْزلٍ أو حجّةٍ لازمةٍ أو محجّةٍ قائمةٍ»[1].

آن هنگام نيز كه بر روي اين كره خاكي بيش از دو نفر (آدم‏وحوا) زندگي نمي‏كردند، يكي از آن دو پيامبر بود. اميرمؤمنان در تشريح فضاي بعثت انبيا (عليهم‌السلام)، موعد بعثت آنان را زماني دانسته كه بيشتر انسان‏ها عهد و ميثاق خود را با خداوند تبديل كرده‏اند و حق او را نشناخته‏اند و براي خدا شريك‏هايي قرار داده‏اند. شيطان‏ها آنان را از خداشناسي به گمراهي كشيده و پيوندشان با خدا را قطع كرده‏اند؛

لمّا بدّل أكثُر خلْقه عهدَ الله إليهم فجهلوا حقَّه واتّخذوا الأندادَ معه واجْتالَتْهم الشياطينُ عن معْرفته واقْتطعتْهم عن عبادته[2].

در چنين فضايي خداوند انبيا را پي‏درپي مبعوث مي‏كند تا از انسان‏ها بخواهند، به ميثاق فطري الهي وفا كنند و نعمت‏هاي فراموش شده را به آنان يادآور شوند و با تبليغ حجّت را بر آنان تمام نمايند و عقل‏هاي دفن شده را بيرون آورند؛ فبعث فيهم رُسُلَه و واتر إليهم أنبياءه ليسْتأْدوهم ميثاق فِطرته ويُذكّروهم منسيّ نعمته ويحتجّوا عليهم بالتبليغ ويُثيروا لهم دفائن العقول.[3]

ضرورت معاد

جهان طبيعت با همه پديده‏هاي آسماني و زميني و تمام يافته‏هاي معدني و گياهي و موجودات حيواني و انساني آن،چنان با هم منسجم و هماهنگ است كه يك واحد حقيقي را تشكيل مي‏دهد. اين واحد حقيقي پيوسته در حركت است و هيچ‏گونه سكون و آرامشي در آن نيست، و چون حركتْ خروج از قوه به فعل است؛ يعني از يك آمادگي خاص به سمت يك كمال مخصوص سير مي‏كند، پس هدف و مقصد براي آن ضروري است؛

[1] ـ نهج‏البلاغه، خطبه1.

[2] ـ همان.

[3] ـ همان.