شمیم ولایت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
جامعه بشري با همه پيشرفتهاي علمي، هنوز اطلاع كاملي از بسياري از خواص روحي و بدني خويش به دست نياورده و در جهان پهناور هزارها اسرار ناگشوده و مخفي هست كه انسان با بسياري از آنها برخورد دارد و راه حلّ آنها را نميداند. با اين اوصاف قانوني كه ميتواند سعادت انسان را تأمين كند و او را راهنمايي نمايد، بايد قانوني غيبي باشد، تا هم مصالح فرد و جامعه در آن ملحوظ شده باشد و هم مصالح طبيعت از بين نرود، چون انسان نميتواند قانوني جامع كه در همه ابعاد صحيح باشد، تدوين نمايد.از اينرو خداي سبحان تنها قانونگذار است و هيچ امّتي بدون شريعت و پيامبر و راهنما نخواهد بود؛ (إنْ من أُمّةٍ إلاّ خلا فيها نذير)[1] و امكان ندارد كه جمعيتي در منطقهاي زندگي كنند و خدا براي آنان راهنما نفرستد؛ (لم يكن الذين كفروا من أهل الكتاب والمشركين منفكّين حتّي تأتيهم البيّنة)[2]. خداوند مردم موحّد و غير موحّد را از نبوّت عامّه رها و منفك نميكند.همانگونه كه ممكن نيست، خداوند حيوان آبزي را بيافريند و آب را خلق نكند يا انسان را خلق كند و هوا را نيافريند، ممكن نيست كه جامعه بشري را بيافريند و وحي را خلق نكند، زيرا جامعه بدون وحي حيات انساني ندارد.بنابراين، يا شخص پيامبر در بين جامعهاي معيّن به سر ميبرد و آنان را راهنمايي و قانون الهي را اجرا ميكند، يا نماينده و جانشين او مسئوليت را به عهده ميگيرد و يا كتاب و تعاليم وي كه عصاره رسالت او است، در جامعه وجود خواهد داشت. پس با توجه به ربوبيّت مطلقه و حكمت خداي سبحان، انسان بدون نبوّت قابل فرض صحيح نيست؛