كسي خداوند را محدود كند، او را به شمارش درآورده و هر كه او را شماره كند، ازليّت او را باطل كرده است. بنابر اين در مقام ثبوت روشن است كه علت آغازين، به دليل نامحدود بودن در تمامي سلسله هستي حضور دارد و هيچ يك از افراد در عرض و يا در طول علّت نخواهند بود.با نفي ولايت طولي يا عرضي از غير خداوند، اگر ولايتي به ديگران اسناد داده ميشود، به ناچار مظهر ولايت خداوند خواهد بود؛ يعني ولايت تكويني و تشريعي هر ولياي، در حقيقت مظهر ولايت حق است و آن شخص مجلي و محلّ جلوه ولايت خداوند است كه ولايت خداوند در آن تجلّي كرده است.
تمثيل تجلّي ولايت
بهترين مثالي كه ظهور و تجلي ولايت الهي را در مجلاي مظاهر نشان ميدهد، مثال آينه است كه هرچه در برابر آن قرار گيرد در آن منعكس ميشود. آينه مجلايي است براي تجلّي اشيايي كه در مقابل آن واقع شده است.اگر صورت مرآتيهاي كه در آيينه در مقابل صاحب صورت قرار دارد، با صاحب صورت مقايسه شود، روشن است كه اين صورت نه در عرض صاحب صورت هست و نه در طول آن. گرچه ممكن است در آغاز تصور شود، در طول صاحب صورت است، اما وقتي دقّت شود معلوم ميشود كه در آينه چيزي نيست تا در قبال صاحب صورت كاري انجام دهد. آنچه در آينه هست، فقط آيت و علامت صاحب صورت است و تنها او را نشان ميدهد.جهان بر اساس توحيد افعالي، به تعبير ظريف قرآن كريم، آيت حق است و آيت و علامت چيزي از خود ندارد، زيرا اگر در خصوصيتي از خصوصيات از خودچيزي داشته باشد، ديگر علامت و آيت نخواهد بود، بلكه حجاب خواهد بود، و حالآنكه عالم در همه شئون خود آيت الهي است وچيزي در جهان يافت نميشود كه در جهتي از جهات حجاب بوده و مرآت حق نباشد.