اولين گرونده به پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم
اصبغ بن نباته ميگويد: روزي حارث همداني با گروهي از شيعيان بر اميرمؤمنان(عليهالسلام) وارد شدند. حارث به آن حضرت عرض كرد: مردم درباره شما و سه خليفه پيشين با هم اختلاف و دشمني دارند. امام پس از سخناني فرمود: اي حارث... آگاه باش كه من بنده خدا و برادر رسولش و اولين تصديقكننده او هستم. در حالي پيامبر را تصديق كردم كه هنوز آدم بين روح و جسد بود. پس من در ميان امت، اولين تصديق كننده حق هستم؛ «يا حارث... ألا إني عبداللّه وأخو رسوله وصدّيقه الأول. قد صدّقته وآدم بين الروح والجسد. ثم إني صدّيقه الأول في أمتكم حقاً»[2]؛ يعني هنوز آدم(عليهالسلام) بين دو نشئه ملك و ملكوت بود و نصاب هستي وي كامل نشده بود كه من به پيامبر اكرمصلي الله عليه و آله و سلم ايمان آوردم. اين فضيلت براي همه خاندان پيامبر است، ولي وجود مبارك امير مؤمنان علي(عليهالسلام) حساب ويژهاي دارد، چون او در آن عالم اوّلين كسي بود كه به پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم ايمان آورد و در اين عالم نيز اوّلين كسي بود كه به پيامبر ايمان آورد. «اللّهمّ إنّي أوّلُ من أناب وسمع وأجاب ولم يسبقني إلاّ رسول اللّهصلي الله عليه و آله و سلم بالصّلاة»[3]؛ علي(عليهالسلام) به خداي سبحان عرض ميكند: پروردگارا اوّلين منيب[4] من بودم؛[1] ـ نهجالبلاغه، خطبه 192. [2] ـ بحارالأنوار، ج6، ص179. [3] ـ نهج البلاغه، خطبه 131. [4] ـ انابه يا از «نابْ يَنُوب» به معناي نوبت گرفتن است و يا از «نابَ يَنيب» به معناي انقطاع. مُنيب بر اساس معناي اول انساني است كه با خدا در ارتباط باشد و با رفت و آمد ومراجعه مكرر نوبت بگيرد. چنين نيست كه خدا هر كسي را راه بدهد. ناله فراوان و رجوع مكررلازم است تا نوبت بدهند.