(... فالله هو الولي)[1]، تنها خود را صاحب ولايت دانسته است. جمع ميان اين دو دسته از آيات اين است كه رسول خدا و امام معصوم(عليهالسلام) به عنوان مظهر و آيت ولي مطلق، داراي ولايت هستند، وگرنه ولايت منحصر به ذات حق است و اين انحصار از ضمير فصل (هو) و معرفه بودن خبر، در اين آيه فهميده ميشود. پس كمالات بالاصالة از آن خدا و بالتبع براي غير او است.
احتجاج علي(عليهالسلام) به آيه ولايت
همانگونه كه وجود مبارك اميرالمؤمنين(عليهالسلام) براي امامت خود به حادثه غدير خم و داستان مباهله و مانند آن استدلال كردهاند، به آيه ولايت نيز استدلال فرمودهاند كه در كتابهاي اهل سنّت، مانند مسند «ابن مردويه»، «ابي الشيخ» و «كنزالعمّال» نقل شده است.درباره احتجاج به آيه ولايت بايد گفت كه نام مبارك علي (عليهالسلام) در كنار نام خدا و رسول او در آيه ولايت نيامده، بلكه عبارت (الذين امنوا... ) ذكر شده است و تبيين، توجيه و تفسير جمله مذكور با روايت، يعني با شأن نزول صورت ميگيرد. گرچه در جايي كه مردم احتجاج آن حضرت به حادثه غدير خم را كه يكصد و بيست هزار نفر شاهد آن بودند، (حادثه غدير خم) قبول نميكنند، احتجاج به آيه ولايت و شأن نزول آن را هم نخواهند پذيرفت. با اين همه، طبق نقل مرحوم صدوق آن حضرت در احتجاج خود با ابوبكر فرمودند:فاُنشدك باللّه إلي الولاية من الله مع ولاية رسوله في آية زكاة الخاتم ام لك؟ قال: بل لك[2]؛ تو را به خدا سوگند ميدهم، آيا اين ولايتي كه از ناحيه خدا همراه ولايت رسولاو، در آيه بخشيدن انگشتر ذكر شده براي توست؟ ابوبكر گفت: بلكه براي تو است.
[1] ـ سوره شوري، آيه9. [2] ـ تفسير نورالثقلين، ج1، ص645.