زهد - شمیم ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شمیم ولایت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بنابراين، اگر كسي در متن دنيا كارماندني مي‏كند، اين كار، كار آخرت است. حضرت علي(عليه‌السلام) از خداي سبحان مي‏خواهد كه از همگان بي‏نيازش كند و آبرويش را با بي‏نيازي حفظ كند تا نياز به ديگران موجب سقوط شخصيت او نگردد؛ «اللهم
صن وجهي باليسار ولاتبذل (تبتذل) جاهي بالإقتار فأسترزق طالبي رزقك وأستعطف شرار خلقك»[1].

چهارم. راه درمان دنياگرايي

زهد

براي رسيدن به آن‏چه نزد خداست، چاره‏اي جز ترك متاع فريب نيست و اين ترك «زهد» نام دارد. زهد به معناي ترك دنيا نيست، بلكه به معناي بي‏رغبتي به آن است و چون بي‏رغبت بودن تمرين طلب مي‏كند، نخست انسان بايد متاع نيرنگ را ترك كند، آن‏گاه كم‏كم در آن بي‏رغبت شود و براي بي‏رغبتي معرفت لازم‏است.

اگر انسان بداند كه چيزي مايه فريب است و بعد از سلب حيثيت او را رها مي‏كند، آن را ترك مي‏كند. زهد صِرف ترك نيست، بلكه تركِ آميخته با بي‏رغبتي است و ترك نخستين قدم زهد است، چنان‏كه در قرآن‏كريم در قصّه حضرت يوسف(عليه‌السلام) آمده است: (...وكانوا فيه من الزهدين)[2]؛ آنان در خريد يوسف بي‏رغبت بودند.

اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) نيز مي‏فرمايند:

«زهدك في راغب فيك نقصان حظٍّ ورغبتك في زاهد فيك ذلّ نفسٍ»[3]؛ بي‏رغبتي تو نسبت به كسي كه به تو علاقه‏مند است، دليل كمي بهره تو است و رغبت تو به كسي كه او نسبت به تو بي‏ميل است، عامل خواري توست. بنابراين، زهد نسبت به يك چيز به معناي بي‏رغبتي به آن است.

[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 225.

[2] ـ سوره يوسف، آيه 20.

[3] ـ نهج البلاغه، حكمت 451.

/ 753