سفارش كارگزاران حكومت به ترك دنيا
چون نخستين جانشين معصوم پيامبر اكرمصلي الله عليه و آله و سلم در مكتب وحي پرورش يافته است و حقيقت دنيا را به خوبي ميشناسد: «إنّ أولياء الله هم الذين نظروا إلي باطن الدنيا إذا نظر الناس إلي ظاهرها»[2]، آن را به ماري تشبيه ميكند كه زير دست انسان نرم و ملايم است، ولي سمّ كشنده در درون آن است. نادانِ بيخبر به آن علاقهمند، و هوشمندِ عاقل از آن برحذر ميشود؛مثل الدنيا كمثل الحيّة ليّن مسّها والسم الناقع في جوفها، يهوي إليها الغِرّ الجاهل ويحذرها ذو اللبّ العاقل[3].از اينرو، نه تنها خود حضرت از آن ميگريزد، بلكه همه را از فريفته شدن به آن برحذر ميدارد و كالاي دنيا را به گياهان خشكيده وَباخيز تشبيه ميكند؛ «يا أيّها الناس، متاع الدنيا حطام موبيءٌ». همانطور كه بيماري وَبا هتك حيثيت ميكند، دنيا نيز چون چراگاه وَباخيز است، نخست انسان را بيآبرو و سپس از بين ميبرد.چون مردم در زندگي به بزرگان و صاحبمنصبان خود اقتدا ميكنند و سيرهحاكمان در زندگي آنان نقش بهسزايي دارد، حضرت همواره كارگزاران حكومتي خود را به اعراض از دنيا سفارش كرده، از فريفتهشدن نسبت به دلربايي دنيا برحذر ميدارد، مثلاً هنگامي كه «عثمان بن حنيف» كارگزار بصره بود، به دعوت يكي از ثروتمندان شهر در مهماني پرزرقو برقي شركت كرد.
[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 3. [2] ـ همان، حكمت 432. [3] ـ همان، حكمت 119.