چهارگانه، راه پرسنگلاخ و پرپيچ و خمي است كه پيمودن آن جز با چراغ اجتهاد امكان ندارد. هرچند كه قرآن و روايات دريايي آكنده از گوهرهاي با ارزش حكَم و احكام شريعت است، اما عمق، گستردگي وناپيدا كرانه بودن آن سبب ميشود كه هيچ كس بدون كشتي اجتهاد توان ورود به اين اقيانوس بيكران و خروج ظفرمندانه از آن را نداشته باشد، در حالي كه «عمل به قياس» عمل به ظن و گمان مطلق است، نه عمل به ظن خاص و معتبر، زيرا دليل ويژه بر حجيت و اعتبار آن وجود ندارد. از اينرو مقايسه اجتهاد اماميه با قياس اهل سنت، مقايسهاي ظالمانه و نابهجا است. مبحث آتي در صدد تبيين و اثبات اين مدعا است.
ادلّه اجتهاد
ادلّه فقه شيعه چهار چيز است[1]:1. قرآن.2. سنت معصومين(عليهمالسلام)، يعني قول، فعل و تقرير[2] يا تأييد ضمني پيغمبراكرمصلي الله عليه و آله و سلم، دوازده امام و فاطمه زهرا(عليهمالسلام).حجيت قرآن و سنت امري روشن و غيرقابل مناقشه است، حتي اهل سنت نيز در اين جهت بحثي ندارند، اگرچه ممكن است در تعيين يا تعداد معصوم بحث و گفتوگو داشته باشند. از اينرو، پس از مراعات شرايط لازم، هر دو فرقه اماميه و اهل سنت آن دو را جزو ادلّه قطعي فقه ميشمارند.
[1] ـ آنچه در اينجا آمد، تقسيم بندي رايج و متداول كتابهاي اصولي است. امّا تقسيمبندي دقيقتر و صحيحتر اين است: منبع فقه «ارادة الله» است كه احكام شرع از آنجا ميجوشد و جعل ميشود. راههاي دستيابي به اين احكام يا كاشف و حاكي از آن دو چيز است: اول نقل و دوم عقل.نقل بر دو قسم است؛ كتاب، يعني قرآن و سنّت. سنّت نيز از سه راه به دست ميآيد: روايات، اجماع و شهرت. روايات بر دو قسم است: متواتر و غير متواتر. روايات غير متواتر بر دو قسم است: 1. مستفيض. 2. غير مستفيض.... بنابراين، تعبيري كه در برخي كتب آمده كه ميگويند: «بر اين مطلب هم شرع دلالت ميكند، هم عقل»، صحيح نيست، زيرا عقل را در مقابل شرع قرار ميدهد، در حالي كه خود عقل از ادلّه شرعي است. [2] ـ در اصطلاح اصول فقه، تقرير آن است كه كاري در حضور معصوم انجام گيرد و او در حالي كه ملزم به رعايت تقيه نيست، به اصل عمل يا كيفيّت آن اعتراضي نكند. اين تأييد ضمني كه از سكوت و عدم اعتراض معصوم فهميده ميشود، همانند گفتار و كردار خود او حجّت و قابل استناد است.