سرّ اين اهتمام آن است كه وقتي واقعه مهمي رخ ميدهد، زمان و مكان آن نيز از احترام و اهميت آن واقعه متأثر ميشود. از اينرو آن زمان و مكان در اول كلام ذكر ميشود. چنانكه اهل سنّت نقل كردهاند، پيغمبر اكرمصلي الله عليه و آله و سلم نيز آيات مهمّي را كه مايه تعجّب او ميشد، با اذن الهي در ابتداي سوره قرار ميداد: «... وكان إذا أعجبتْه آيات جعلهنّ صدر السّورة... »[1]. در واقع اين آيات مهم را برجسته ميكرد تا مورد توجه همگان قرار گيرد.
اِكمال دين و اِتمام نعمت
«اِكمال» و «اِتمام» كه متضاد هر دو «نقص» است، از ريشه «كمل» و «تمم» و از جهت معنا به يكديگر نزديك هستند. اگرچه گاهي در مسامحات عرفي «اتمام» و «اكمال» جاي يكديگر استعمال ميشوند، ليكن در نگاه دقيق لغوي با يكديگر تفاوت دارند. راغب اصفهاني در فرق اين دو واژه ميگويد: تمام شدن يك چيز بدين معناست كه به جايي برسد كه تمام اجزاي آن بدان ملحق شود و احتياج به چيزي ديگر نداشته باشد، در حالي كه ناقص، به اشياي خارج از خودش احتياج دارد[2].[1] ـ درالمنثور، ج3، ص17، ذيل آيه مورد بحث. [2] ـ تمام الشيء: انتهاؤه إلي حدّ لايحتاج إلي شيء خارج عنه و الناقص: ما يحتاج إلي شيء خارج عنه(مفردات، «تمم» ).