يكي بودن ولي در هر عصر
دليل اثبات بعضي از امور دليل بر يكي بودن آنها نيز هست. اين سخن درباره «توحيد» بالاصالة و درباره خلافت و «امامت» بالتبع جاري است.توضيح اينكه اگر عالم خدايي دارد، اين خدا يكي يكي باشد، چون با وجود دو خدا كه صفاتشان عين ذات هم باشد، يعني دو علم، دو قدرت و دو مديريت،آسمانها و زمين از بين ميروند؛ (لوكان فيهما الهة إلاّ الله لفسدتا)[1]. نميتوان گفت كه دو خدا براساس حقّ كار ميكنند، زيرا غير از خود خدا حقّي در عالم نيست و ساير موجودات عدم محض هستند و نفس الامر و واقع، هر چه باشد، همه فعل خداست، پس اگر ذات حضرت حق موجود است، به طور قطع، واحد و بدون شريك است؛ (الله لا إله إلاّ هو الحي القيّوم)[2].درباره رسول الهي نيز همين مطلب وجود دارد؛ يعني دو رسول در زمين و زمان واحد نميتوانند جامعه را اصلاح كنند. امامان معصوم هم كه هر كدام مظهر تامّي از اسماي الهي هستند، برنامه خاصي دارند، از اينرو از ميان دو معصوم كه در يك زمان زندگي ميكنند، يكي امام و ديگري مأموم است.براساس اين معيار كلّي نميتوان گفت كه مصداق (الذين امنوا... ) در آيه ولايت، جميع يا گروهي از مؤمنان هستند كه در حال ركوع زكات ميدهند، چون هرج و مرج پيش ميآيد و نقض غرض ميشود، زيرا هدف از تعيين ولي جلوگيري از هرج و مرج است و اگر قرار باشد هر كسي در حال ركوع صدقه بدهد، امام و رهبر باشد و چنين ادّعايي داشته باشد، موجب هرج و مرج خواهد بود.از اينرو، منظور از (الذين امنوا... ) تنها حضرت علي(عليهالسلام) است و ولايت ساير ائمه(عليهمالسلام) از دلايل ديگر استفاده ميشود، زيرا از ظاهر آيه به همراه شأن نزول، اختصاص ولايت به آن حضرت فهميده ميشود و همين اختصاص در اذهان عموم مسلمانان صدر اسلام هم وجود داشت. چنانكه عمر چهل بار صدقه داد تا آيه دربارهاش نازل شود، ولي نازل نشد. عمل عمر نشان ميدهد كه با اين كار خود را مشمول آيه ولايت نميدانست، وگرنه خواستار نزول آيه نميشد و به استناد همين آيه
خود را ولي معرفي ميكرد.
[1] ـ سوره انبيا، آيه22. [2] ـ سوره بقره، آيه255.