زنده كردن دل با موعظه
امير مؤمنان(عليهالسلام) ميفرمايد: جانت را با پند و اندرز زنده نگهدار و نگذار جانت در اثر غفلت بميرد؛ «أحْيِ قَلبك بالموعظة».موعظه «جَذْب الخلق إلي الحقّ» است، كِششي است كه در انسان پيدا ميشود و او را به سَمْت فضيلتهاي الهي سوق ميدهد. عاملي كه اين كشش را ايجاد ميكند واعظ، و شخصي كه اين كشش در او پيدا ميشود، متّعظ است. امام علي(عليهالسلام) ميفرمايد: باكشش به سمت «الله» جانت را زنده نگهدار، نگذار روحت بميرد، روحي كه براي طبيعت كار ميكند، روح ماديگرا ومرده است، زيرا طبيعت بيجان نميتواند هدف بشر باشد، انساني كه طبيعت را رها ميكند و قبل از آن طبيعت و دنيا او را رها ميكند، نبايد به طبيعت دل ببندد.زهد و بي رغبتي
علي(عليهالسلام) ميفرمايد: با بيرغبتي به عالم طبيعت، دشمن دروني را از بين ببر؛ «وأمِتْه بالزهادة»، گرايش به طبيعت كه گردنت را در غُلّ و پايت را در زنجير ميكند، بميران و جنبهاي كه تو را به اَبَد سوق ميدهد، احيا كن.آن حضرت درباره زاهدان ميفرمايد: عدهاي در آمارگيري جزو مردم دنيا به حساب ميآيند، ولي اهل دنيا نيستند كه دنيا آنها را خريده باشد؛ «كانوا قوماً من أهل الدنيا وليسوا مِن أهلها».آنان كه آزادهاند، نه منزوي و دَيْرنشين، و به دنيا دل نبسته و در روز جهاد، سبك بار، تلاش و حركت دارند، مردم را ميبينند كه قطع حيات ظاهري و مرگ جسمشان را بزرگ ميشمارند، ولي اين رادمردان مرگِ قلبِ زندهها را بسيار مهمتر ميدانند: «يَروْن أهل الدنيا يُعْظِمون موت أجسادهم وهم أشدّ إعظاماً لِموتِ قلوبِ أحيائهم»[1].[1] ـ نهجالبلاغه، خطبه 230.