روزي سلمان در كوفه از بازار آهنگران ميگذشت. جواني را ديد كه بيهوش افتاده است و مردم اطراف او را گرفتهاند. مردم از سلمان خواستند تا دعايي بخواند و جوان بهبود يابد، سلمان نزديك جوان آمد، جوان برخاست و به سلمان گفت: آنچه درباره من پنداشتهاند، صحيح نيست. من از كنار دكان آهنگران گذشتم، در حالي كه آنها با پتك آهنين بر آهن تفتيده ميكوبيدند و من كلام حقتعالي را به خاطر آوردم كه فرمود: (ولهم مقامع من حديد)[2]؛ براي وارد كردن ضربت بر سر جهنميان گرزهاي آهنين مهيّاست.
عبرتهايي از دنيا
انسان، هر روز شاهد پيروزي گروهي و شكست گروه ديگر است؛ كسي را از مسند قدرت به زير ميكشند و ديگري را بر آن مسند مينشانند، و بسا محكومان ديروز كه حاكمان امروزند و صاحبان قدرت ديروز كه در بندكشيدگان امروزند. اين تغيير و تبديل درس بزرگي است تا انسان فريفته نشود.حضرت علي(عليهالسلام) ميفرمايد: از دگرگونيهاي عالَم آن است كه آن كسي كه (ديروز) مورد ترحم مردم بود، (امروز) مورد غبطه واقع ميشود و آن كس كه مورد غبطه بود، مورد ترحم قرار ميگيرد. اين نيست، مگر به دليل نعمتهايي كه بهسرعت دگرگون ميشود و بلاهايي كه ناگهان نازل ميشود؛ «ومن غيرها أنك تري المرحوم مغبوطاً والمغبوط مرحوماً. ليس ذلك إلّانعيماً زَلَّ (زال) وبُؤساً نزل»[3].[1] ـ نهجالبلاغه، حكمت 367. [2] ـ سوره حج، آيه 21. [3] ـ نهجالبلاغه، خطبه 114.