رهنمودهايي درباره تفسير قرآن
آن چه از سخنان علي(عليهالسلام) درباره منهاج تفسير و روش مَشْروع تبيين قرآن كريم استنباطميشود، نكاتي است كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
1. خاموشي و نطق قرآن
قرآن تدويني، كتابِ صامت محض و ساكت صِرف نيست، بلكه با وجود ساكت بودن نطق و بيان دارد. اميرمؤمنان(عليهالسلام) در اين باره فرمود: «فهو (القرآن) بينهم شاهد صادق و صامت ناطق»[1]؛ پس او (قرآن) در ميان شما گواهي راستگو و ساكتي گوياست. اگر قرآنْ خموش محض ميبود، هرگز به شهادت و صدق كه هر دو وصف گفتار است، موصوف نميشد.گذشته از آن، به ناطق بودن او نيز تصريح نميشد، چنانكه اميرمؤمنان(عليهالسلام) فرمود: «فالقرآن آمِرٌ زاجرٌ وصامت ناطق حجة الله علي خلقه أَخذ عليه ميثاقهم... »[2]؛ قرآن فرمان دهندهاي بازدارنده است و ساكتي گوياست و حجت خداوند بر مخلوق اوست كه پيمان عمل به قرآن را از بندگان گرفته است.قرآن تكويني، يعني جهان آفرينش نيز صامتِ صرف و ساكتِ محض نيست، بلكه در عين خاموشي نطق نيز دارد، چنانكه امير مؤمنان(عليهالسلام) فرمود:فصار كل ما خلق، حجة له ودليلاً عليه؛ وإِن كان خلقاً صامتاً فحجّته بالتدبير ناطقة ودلالته علي المُبدع قائمة[3].يعني آنچه آفريده است، حجّت و دليلي بر وجود اويند. هر چند به ظاهر مخلوقي خاموشند، ولي دليل گويا بر تدبير ذات پاك او ميباشند و گواهي آنها بر آفريدگار همواره ادامه دارد.[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 147. [2] ـ همان، خطبه 183. [3] ـ همان، خطبه 91.