تشويق به انفاق
انسان نيازمند در دنيا مشكلات خود را با سبب و نسب، و يا با درخواست از صاحبان نفوذ و اهل بخشش حلّ ميكند، چنانكه گاهي شخص با كار كردن كهسبب رفع نياز است، مشكل خود را رفع ميسازد و گاهي نيز كه توان كار كردن ندارد، أرحام، بستگان و فرزندان كه با او نسبتي دارند، نيازهايش را برطرف ميسازند و در صورت نداشتن أرحام و بستگان، دوستان و آشنايان او به عنوان يكي از اسباب اجتماعي براي رفع مشكل وي اقدام مينمايند، و چنانچه شخص دوست و آشنايي هم نداشته باشد، با تقاضا از فرد بزرگواري كه اهل بخشش و گذشت است، ميتواند مشكل خود را حلّ كند.راههاي ياد شده، مسير حلّ مشكلات انسان در نظام دنيوي و اسباب عادي است، ولي در قيامت كه نظام دنيايي برچيده ميشود، انسان گرفتار و نيازمند نميتواند با كشت و كار نيازش را برطرف سازد، زيرا قيامت محلّ عمل و كار نيست و روابط و قراردادهاي اجتماعي مانند عقود و ايقاعات در آن نشئه جريان ندارد. همچنين پيوندهاي نسبي و سببي هم در قيامت وجود ندارد تا انسان نيازش را از طريق أرحامش برطرف سازد و يا توسط دوست خود مشكلي را حلّ كند، و نيز در قيامت چشم داشت رايگان و تقاضاي بخشش، يعني شفاعت دنيايي را هم نميتواند داشته باشد؛ (أنفقوا من قبل أن يأتي يوم لابَيع فيه ولاُخلّة ولاشَفاعة)[1].قرآن كريم در آيات ديگري نيز از وضعيت قيامت با تعبير قطع تمامي اسباب؛ (وتقطّعت بهم الأسباب)[2] و نبودن هر گونه نَسَب؛ (فلا أنساب بينهم)[3] ياد كرده است كه از نبودن راههاي دنيايي براي رفع مشكل آخرت حكايت ميكند. بنابراين، انسان بايد در دنيا كه محل كار است با انفاق در راه خداوند وسيلهاي تهيه كند تا در آخرت با آن نياز و گرفتاريش را برطرف سازد. آيه ياد شده در صدد تشويق به همين امر است.
[1] ـ سوره بقره، آيه254. [2] ـ سوره بقره،آيه166. [3] ـ سوره مؤمنون، آيه 101.