يكسان نيستند و پروردگار و پرورده دوتا هستند.
اگر خدا نظير ميداشت، قلمرو هستي او محدود بود، چنان كه محدوده هستي رقيب و نظيرش نيز محدود ميبود، در حالي كه ثابت شده كه خدا نامحدود است و براي وجود نامحدود، فرض شبيه و نظيري كه او هم نامحدود باشد، محال است. پس خدا هستي نامحدود است و شبيه و مانند ندارد.
تجرّد خداوند
پديدههاي خلقت بر دو قسم هستند: مادي و مجرّد. موجود مادي داراي حركت، دگرگوني، زمان و مكان است، ولي موجود مجرّد از مكان، زمان، زياده و نقصان منزّه است. ذات خدا و صفات ذاتي او منزّه از حركت و زمان و مكان است، چون خداوند موجودي مجرّد است، نه مادي.علي(عليهالسلام) در نهجالبلاغه بر تجرّد خداوند تأكيد بسياري داشته و بر آن استدلال كردهاند كه به اجمال به آن ميپردازيم.1. سلب حركت از ذات و صفات ذاتي خدا
اميرمؤمنان(عليهالسلام) در خطبهاي بلند و توحيدي )به تعبير سيد رضي: اصول و معارفي را كه اين خطبه در بردارد، ساير خطبهها ندارند( ميفرمايد: خدا محكوم حركت نيست، نه با حركت كار ميكند و نه حركت در ذات خدا راه دارد، عليت و فاعليّت او نيز با حركت همراه نيست؛ «لا يجري عليهِ السُكونُ والحركة»[1]. در اينجا سه مطلب وجوددارد:[1] ـ نهج البلاغه، خطبه681.