فصل پنجم. دنياشناسي و دنياگرايي در نهج البلاغه - شمیم ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شمیم ولایت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل پنجم. دنياشناسي و دنياگرايي در نهج البلاغه

مقدّمه

الف. دنيا در لغت

«دنيا» مؤنث «ادني» است كه يا از ماده «دني» و «دنأت» به معناي پست‏تر است، يا از ريشه «دنو» به معناي نزديك‏تر[1].

ب. دنيا در قرآن

دنيا در قرآن كريم در دو معنا به كار رفته است:

1. نشأه طبيعت كه در برابر نشأه آخرت است، مانند:

(...ربّنا اتنا في الدنيا حسنة وفي الاخرة حسنةً... )[2] و (ولقد زيّنّا السماء الدنيا بمصابيح... )[3].

2. تعلقات، اعتباريات، و «ما» و «من»هايي كه آدمي را به گناه وادار مي‏كند. اين دنيا بازيچه، لهو، زينت، تفاخر و تكاثر در اموال و اولاد است، چنان‏كه قرآن كريم مي‏فرمايد:

(اعلموا أنما الحيوة الدنيا لعب ولهو وزينة وتفاخر بينكم وتكاثر في‏الأموال والأولاد... )[4].

[1] ـ ر.ك: مقاييس اللغة، ج2، ص303.

[2] ـ سوره بقره، آيه 201.

[3] ـ سوره ملك، آيه 5.

[4] ـ سوره حديد، آيه 20.

/ 753