درونبين و دنياشناس
خاصيت ملكوتنگري آن است كه انسان چهره درون و بيرون اشيا را مينگرد. كسي كه اهل مُلْك و دنياست، خوابيدهاي است كه او را ميبرند. چنانكه اميرمؤمنان(عليهالسلام) فرمود: «أهل الدّنيا كركب يُسار بهم وهم نيام»[1]؛ مردم دنيا مانند سواراني هستند كه خوابند و نميدانند آنان را به كجا ميبرند، ولي من بيدارم.علي(عليهالسلام) چون اسرار عالم را مينگرد، درون رشوه را معجوني منفور كه گويا با زهر افعي آميخته شده، ميبيند و آن را چنين تشريح ميكند:شگفتآورتر از اين )داستان عقيل(، سرگذشتِ كسي است كه نيمه شب ظرفي سرپوشيده نزد ما آورد، و در آن ظرف معجوني بود كه من از آن متنفر شدم؛ گويا با آب دهان يا قي مار خمير شده بود. به او گفتم: اين صله است يا زكات يا صدقه؟ كه اينها بر ما اهلبيت حرام است. گفت: نه اين است و نه آن، بلكه «هديه» است. به او گفتم: زنان فرزند مرده بر تو بگريند. آيا از راه آيين خدا وارد شدهاي تا مرا بفريبي؟آيا رشته عقل و ادراكت از هم گسيخته و مُخْتبطي، يا ديوانهوار هذيان ميگويي؟...؛ «وأعجب من ذلك طارق طرقنا بملفوفةٍ في وعائها ومعجونةٍ شنئتُها، كأنما عُجنت بريق حيّةٍ أو قيئها. فقلت: أصلة أم زكاة أم صدقة؟ فذلك محرّم علينا أهلالبيت. فقال: لاذا ولاذاك ولكنّها هديّة. فقلتُ: هَبِلتك الهَبول. أعن دين اللّه أتيتني لتخدِعني. أمختبط أنت أم ذوجنةٍ أم تهجر... »[2].[1] ـ نهجالبلاغه، حكمت 54. [2] ـ همان، خطبه 224.