مَكانٍ سَحيقٍ)[1]؛ كسي كه به خدا شرك بورزد، گويي از آسمان سقوط كرده و پرندگان در وسط هوا او را ميربايند و يا تندباد او را به مكان دوري پرتاب ميكند.
توحيد افعالي محصول عبادت
نكته مهمّ ديگري كه در اين آيه كريمه به چشم ميخورد، اين است كه متعلّق يقين چيست و اين آيه براي دستيابي به كدام يقين ما را به عبادت فرا ميخواند.مسلّماً اين يقين جزم به وجود مبدأ نيست، زيرا چنين يقيني منشأ عبادت است، نه محصول برجسته عبادت. حال آن كه اين يقين از مقامات اولياي الهي است، بلكه اين يقين، يقين به وجود خداي سبحان با همه اوصاف مطلقه اوست. يقين به ربوبيت مطلقه خداي سبحان، جايي براي تصوّر تدبير و ربوبيت ديگري باقي نميگذارد، چنانكه يقين به مالكيت مطلقه آن حضرت مالكيت غير او را برطرف ميكند. اگر كسي به اين مرحله از يقين رسيد كه علاوه بر يقين به وجود خدا، يقين به ربوبيّت و مالكيت مطلقه خدا نسبت به عالم داشت، آنگاه نه تنها اين ملكهاي اعتباري را از خود سلب ميكند و آنها را ملك خدا ميداند، بلكه خود و همه شئون خود را نيز از آنِ خدا ميبيند.اگر براي كسي روشن شد كه قواي ادراكي و تحريكي انسان، مِلك و مُلك خداست، چنين انساني هر كار خيري را هم كه با اين قوا انجام دهد، مِلك و مُلك خدا ميداند. از اينرو خدا را شكر ميكند كه با دست و چشم و ديگر اعضاي او كار خير انجام پذيرفت. زيرا اولاً سراسر جهان كارگزاران حق هستند؛ (وَلِلّه جُنُودُ السّماواتِ وَالأرْضِ)[2] و ثانياً با توجّه به ضرورت وجود آن عمل خير در نظام هستي،ممكن بود خداي سبحان آن را با چشم و گوش و اعضاي شخص ديگري انجام دهد. از اينرو اگر انسان توفيق انجام خيرات را هم پيدا كند، بايد خود را وامدار مالك مطلق و ربّ مطلق و قادر مطلق بيابد و او را از صميم دل شكر گزار باشد.
[1] ـ سوره حج، آيه 31. [2] ـ سوره فتح، آيات 4 و 7.