آسايش در جهان پرآشوب
انسان همواره دوست دارد كه با نشاط و سرور زندگي كند؛ ولي گروهي بر اينباورند كه خوشحالي مستمر در دنيا ممكن نيست، زيرا دنيا پيچيده به درد و رنج است، چنان كهاميرالمؤمنين(عليهالسلام) ميفرمايد: «دارٌ بالبلاء محفوفة»[1].عارفان گفتهاند كه آسودگي در جهان پرآشوب امري ممكن است، اگرفقط به آنچه ماندني است،دلببنديم. توضيح آنكه ما همواره به بسياري از چيزها دل ميبنديم و به آنچه نداريم، علاقه پيدا ميكنيم و با از دست دادن داشتهها ميرنجيم و چون شناخت ما ناقص، و قدرت انتخاب و دوست يابي ما ضعيف است، هميشه در رنجيم. آنچه ماندني است، بايد مطلوب و محبوب ما باشد. از اينرو، قرآن كريم ميفرمايد: اولياي اِلهي نه ترسي دارند و نه اندوهي؛ (ألا إنّ أولياءَ الله لاخوف عليهم ولاهم يحزنون)[2]، چون چيزي كه محبوب اينهاست، از بين رفتني نيست و چيزي كه از بين رفتني است، محبوبشان نيست.امّا از اين مرز اِلهي يا محدوده عقل كه بگذريم، مرز جهل شروع ميشود. آنها كه جهلشان بيشتر است،دشمنهاي بيشماري مانند حسد، بخل، خوف، حزن و... در دورن خود فراهم كردهاند. اگر كسي بداند دنيا تنها براي ما خلق نشده است و ديگران نيز در آن سهيمند و نيز بداند براي آزمون و امتحان اِلهي، هر روز مقداري از آن در دست كسي است، اگر به مقامي برسد، خوشحال نميشود يا اگر چيزي از دست او رفت، نگران نيست.
دنيا اگر از دست دادني نبود، به ما نميرسيد و چون به دست ما رسيده است، معلوم ميشود كه از دست ما هم ميرود. پس چه بهتر كه ما هم اكنون به آن دل نبنديم. اگر به دنيا دل بستيم، بايد بدانيم كه هنگام رفتن رنجي داريم كه از جهل ما بر ما تحميل شده است. از اينرو، اولياي اِلهي هميشه راحتند. پس عاقل راحت است و جاهل در عذاب.
[1] ـ نهجالبلاغه، خطبه 226. [2] ـ سوره يونس، آيه 62.