بي‏رغبتي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) به سيم و زر - شمیم ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شمیم ولایت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين حال
دنياي آنان است و هنوز روزي كه در آن متحيّر و سرگردان خواهند بود، فرا نرسيده است[1]. كسي كه اين‏گونه به تنعمات دنيوي مي‏نگرد، به آن آلوده نمي‏شود و با چشم‏پوشي از زرق و برق آن به زندگي ساده قناعت مي‏كند.

بي‏رغبتي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) به سيم و زر

علي(عليه‌السلام) در حفظ بيت‏المال و رعايت حقوق مردم آن‏چنان مي‏كوشد كه به برادر خويش و فرزندان او يك من از گندم را نيز دريغ مي‏كند، ولي هنگامي كه مستمندي از حضرت تقاضاي اموال شخصي او را مي‏كند، سخاوتمندانه مي‏بخشد، چنان‏كه روزي نيازمندي از حضرت تقاضاي كمك كرد و آن حضرت به شخصي كه مأمور مستغلات ملكي ايشان بود، دستور داد كه به او هزار واحد كمك كنيد. از حضرت پرسيد، از طلا بدهيم يا از نقره؟

امام(عليه‌السلام) فرمود: «كلاهما عندي حجران فأعط الأعرابي أنفعهما له»[2]؛ هر دو نزد من سنگ‏است. پس هر كدام كه به حال وي نافع‏تر است، به او عطا كن.

هم‏چنين در جنگ جمل، هنگامي كه طلحه و زبير بصره را اشغال كردند، ابتدا به سراغ بيت‏المال رفتند و وقتي در آن‏جا تلّي از طلا و نقره ديدند، گفتند: ما به مقصد رسيديم و پيروز شديم، ولي زماني كه سپاهيان اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) حمله كردند و بصره را آزاد كردند، حضرت وارد بيت‏المال شد و در مقابل كوهي از طلا و نقره فرمود: «يا صفراء يا بيضاء! غرّي غيري»؛ اي كوه طلا! اي كوه نقره! علي را فريب ندهيد، زيرا كه علي همه دنيا را سه‏طلاقه كرده است، چه رسد به مقداري از طلا و نقره.

[1] ـ نهج البلاغه، حكمت 367.

[2] ـ بحارالأنوار، ج 41، ص 32.

/ 753