معناي خشيت و فرق آن با خوف
«خشيت» همان خوف همراه با مراقبت و خودنگهداري است؛ يعني اين كه انسان همراه با هراس و ملاحظهاي كه دارد، مراقب اعمال خويش باشد و خودنگهداريكند[1].هر يك از دو واژه «خوف» و «خشيت» در زبان فارسي به «ترس» ترجمه ميشود. از اين رو در مسامحات عرفي جاي يكديگر استعمال ميشوند. برخي نيز گمان كردهاند كه فرقي با يكديگر ندارند، ليكن حق اين است كه از حيث لغت با يكديگر تفاوت دارند، زيرا خشيت همان تأثر قلبي و اعتقاد به تأثير چيزي است. بدين معنا كه انسان كسي يا چيزي را منشأ اثر و مبدأ تأثير بداند و از او هراسان و متأثر گردد، در حالي كه خوف عبارت است از ترتيب اثر عملي و پرهيز از گزند هر عامل مضّر، هر چند كه با تأثر و اعتقاد قلبي به مضرّ بودن آن همراه نباشد، مانند هراس انسان از مار و عقرب و خود نگهداري از آن.انبيا و اولياي الهي چيزي غير از خدا را منشأ اثر نميدانند. از اين رو خشيتي از غير او ندارند؛ (يخشونه ولايخشون أحداً إلا الله)[2]، زيرا ميدانند كه همه موجودات مُجري فرمان خدا بوده، هيچ موجودي كاري را بدون امر تكويني خدا انجام نميدهد. اما خوف آنها اختصاص به خدا ندارد، بلكه از غير خدا نيز خوف دارند؛ (أخافُ أن يأكله الذئب)[3] و (ففررت منكم لمّا خفتكم)[4]. سرّش آن است كه ترتيب اثر عملي و گريز از خطر شيء موذي منافاتي با توحيد ناب ندارد[5].
بنابراين، فرق اصلي خوف و خشيت در اين است كه خشيت همراه با اعتقاد به تأثير است، در حالي كه خوف چنين نيست.
[1] ـ هو المراقبة و الوقاية مع الخوْف، بأن يراقب أعماله و يتّقي نفسَه مع الخوف و الملاحظة (التحقيق، «خشي» ). [2] ـ سوره احزاب، آيه 39. مبلّغان رسالات الهي از خدا ميترسند و از كسي جز او خشيت ندارند. [3] ـ سوره يوسف، آيه 13. [يعقوب(عليهالسلام) به فرزندان خود گفت:] خوف دارم كه گرگ، او [يوسف(عليهالسلام)] را بخورد. [4] ـ سوره شعراء، آيه 21. [موسي(عليهالسلام) گفت:] از شما گريختم، زيرا از شما خوف داشتم. [5] ـ ر.ك: الميزان، ج11، ص343، ذيل آيه 21 سوره رعد.