حيات دنيايي و زندگاني طيّب - شمیم ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شمیم ولایت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حيف است‏كه انسان پيش ازآن‏كه بفهمد طبيعت مردار بوده است، خود مردار شود، چنان‏كه حضرت علي(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: ما مردار نمي‏شويم، زيرا پس از مرگ نيز زنده‏ايم؛ «إنّه يموت من مات منّا وليس بميّتٍ ويبلي من بلي منّا وليس ببالٍ»[1]. انسان مي‏تواند با رهاكردن دنيا از مردار بودن نجات پيدا كند و پس از مرگ نيز هم‏چنان زنده و نوراني باشد.

ذات اقدس خداوند دنياي مذموم را چنين معرفي مي‏كند: مَثَل دنيا اين است كه باراني ببارد و سرزميني سبز و خرّم شود، ولي پس از مدتي خزاني در پي آن بيايد و آن را به شكل كاهي زرد درآورد و از بين ببرد؛ (...كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ثمّ يهيج فتريه مصفرّاً ثمّ يكون حطاماً... )[2].

چون مَثَل غير از ممثّل است، معلوم مي‏شود كه امور طبيعي هم‏چون فصول چهارگانه، دنيا نيست. اين‏ها آيات منظم و خوب است؛ يعني پاييز در جاي خود به همان اندازه خوب و زيباست كه بهار در جاي خود، چون اگر پاييز و زمستاني نباشد، هرگز بهاري نخواهد بود. اما آن «من» و «ما»يي كه چند صباحي خرّمي و آن‏گاه پژمردگي را به دنبال دارد، دنياست كه جاذبه‏اي دروغين دارد.

حيات دنيايي و زندگاني طيّب

همان‏گونه كه دنيا به دو قسم ممدوح و مذموم تقسيم مي‏شود، حيات انسان نيز دو نوع است؛ دنيايي و طيّب. از نظر قرآن كريم زرق و برق‏هاي دنيوي كه اهل دنيا را شيفته خود كرده است، بهره پست‏ترين نوع زندگي است؛

[1] ـ نهج‏البلاغه، خطبه 87.

[2] ـ سوره حديد، آيه 20.

/ 753