در تحليل مسايل شناختشناسي، نه تنها حِسْبان و زَعْم و پندار واهي را كافي نميداند، بلكه گمان را كه بسياري از انديشمندان به آن مبتلايند، ناقص ميشمارد و مظنّه را در تحقيق مسايل جهانبيني سودمند نميداند.آيات فراواني در اين زمينه نازل شده است كه ظنّ را چون خَرْص و تخمين دانسته و پيروي از آن را ضلالت ميداند و گمانپرستي را همراه با هواپرستي محكوم ميكند، مانند (إِنْ يتّبعون إِلّاالظَّنَّ وإِنْ هُم إِلّايَخْرصون)[1] و (وما يَتَّبع أَكثرهم إِلّاظنَّاً إِنَّ الظَّنَّ لايغني من الحقّ شيئاً)[2] و (إِنْ يتّبعون إِلّاالظَّنَّ وما تهوي الاَنفس)[3].
اثر ذكر و شكر بر يقين
همانگونه كه فكر ناب زمينه حصول يقين صاحبنظران است، ذكر خالص و شكر بيشائبه، وسيله حصول يقين صاحببصران است.حضرت ابراهيم خليل(عليهالسلام) نمونه كامل صاحببصران است كه شاهد ملكوت آسمانها و زمين بوده و از اين رهگذر به مقام يقين شهودي و جزم بصري رسيده است؛ (وَكذلك نري إِبراهيم ملكوت السَّموات والاَرض وليكون من الموقنين)[4].
[1] ـ سوره انعام، آيه 116. [2] ـ سوره يونس، آيه 36. [3] ـ سوره نجم، آيه 23. [4] ـ سوره انعام، آيه 75.