شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 550
نمايش فراداده

نيز از آن حضرت رسيده است كه فرموده‏اند: مؤمن عالِم همواره ميان دو ترس به سر مي‏برد: ترس از گناه گذشته كه نمي‏داند خداوند با اين گناهان چه مي‏كند و ترس از اين كه نمي‏داند باقي عمرش در چه چيزي سپري مي‏شود، پس او صبح نمي‏كند، مگر آن كه ترسان است و جز ترس چيزي او را إصلاح نمي‏كند:

المؤمن بين مخافتين: ذنبٌ قد مضي لايَدري ما صنع الله فيه وعمرٌ قد بقي لايَدري ما يكتب فيه من المهالك فهو لايُصبح إلاّ خائفاً ولا يُصلحه إلاّ الخوف[1].

پاداش ترس از خدا

«خشيت» در كنار معرفت و شهادت زمينه تفضّل الهي را براي رسيدن به بهشت أبد فراهم مي‏كند، زيرا بهشت از آنِ كسي است كه از خدا بهراسد، چنان كه رضاي خداوند از آنِ كسي است كه به همه قضاهاي الهي تن بسپارد و همه كارهايش نيز مورد خشنودي خداوند باشد؛ (جزاؤهم عند ربّهم جنّات عدنٍ تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها أبداً رضي الله عنهم ورضوا عنه ذلك لمن خشي ربّه)[2]؛ پاداش آنان نزد پروردگارشان باغ‏هاي جاودان است كه از زير درختان آن نهرها روان است، براي هميشه در آن مي‏مانند؛ خدا از آنان خشنود و آنان نيز از خدا خشنود هستند. اين پاداش براي كسي است كه از پروردگارش بترسد.

[1] ـ اصول كافي، ج2، ص07.

[2] ـ سوره بيّنه، آيه 8.