اولياي الهي ميبينند، آن چه متكاثران را به خود مشغول كرده و در ديده آنان كثير و باارزش جلوه نموده، در واقع كم و بيارزش است، چرا كه متاع دنيا قليل است و به دست آوردن متاع قليل در نظر اهل معنا و اولياي الهي، همراه با از دست دادن خير كثير است.
اولياي الهي با آنچه مورد مسالمت و آشتي مردم است، در ستيزند و با آنچه مورد دشمني و خشم آنها است، از در صلح و صفا وارد ميشوند. معارف قرآن به وسيله آنان معلوم ميشود، چنانكه علم اولياي الهي از قرآن است. احكام قرآن به وسيله اينها برپاست و قوام اينان نيز به بركت شناخت و عمل به قرآن است.
يكي از آثار و نشانههاي رسيدنِ به مقام ولايت آن است كه طبيعت خارجي تحت نفوذ و اراده آنها قرار ميگيرد و با تصرف در طبيعت كارهاي خارقالعادهاي نظير معجزه و كرامت از آنان ظهور ميكند و يا اگر دعايي كردهاند، آن دعا مستجاب ميشود. البته گاهي از انسانهاي عادي كه نه تنها به مقام ولايت نرسيدهاند، بلكه از خدا دورند، هم كارهاي خارقالعاده صادر ميشود. براي توضيحِ مسأله به اقسام كارهاي خارق العاده پرداخته ميشود.
كارهاي خارقالعاده را به اقسامي تقسيم كردهاند كه در اينجا به دو نوع معجزه و كرامت اشاره ميشود؛ معجزه كاري است كه مدعي نبوّت آن را براي اثبات دعواي نبوت اظهار ميكند. كرامت كاري است كه اولياي خدا آن را انجام ميدهند.